غزل شمارهٔ ۱۲۸۶
ای دل ز جهان ، جهان گذر کن
در عالم عاشقی سفر کن
از خلوت صومعه برون آی
در گوشهٔ میکده مقر کن
در بحر محیط حال حل شو
دامن چو صدف پر از گهر کن
مستانه در آی درخرابات
یاران حریف را خبر کن
از خانقه وجود و صورت
جز معنی عشق او به در کن
بگذر ز حدیث دی و فردا
امروز صفات خود دگر کن
خواهی که خدای را ببینی
در چهرهٔ سیدم نظر کن
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای دل ز جهان ، جهان گذر کن
در عالم عاشقی سفر کن
هوش مصنوعی: ای دل، از این دنیا گذر کن و در دنیای عشق سفر کن.
از خلوت صومعه برون آی
در گوشهٔ میکده مقر کن
هوش مصنوعی: از تنهایی و گوشهنشینی در صومعه بیرون بیا و در گوشهٔ میکده قرار بگیر.
در بحر محیط حال حل شو
دامن چو صدف پر از گهر کن
هوش مصنوعی: در آغوش دریا غرق شو و مانند صدف، خود را با گوهری پر ارزش پر کن.
مستانه در آی درخرابات
یاران حریف را خبر کن
هوش مصنوعی: به آرامی و با شور و نشاط وارد محفل دوستان شو و رفیقانت را از این خوشی آگاه کن.
از خانقه وجود و صورت
جز معنی عشق او به در کن
هوش مصنوعی: از ظواهر و اشکال دنیوی فاصله بگیر و به عمق معنی عشق او بپرداز.
بگذر ز حدیث دی و فردا
امروز صفات خود دگر کن
هوش مصنوعی: از صحبت درباره گذشته و آینده عبور کن و سعی کن ویژگیهای خود را تغییر دهی و بهتر کنی.
خواهی که خدای را ببینی
در چهرهٔ سیدم نظر کن
هوش مصنوعی: اگر میخواهی خدا را در چهرهای ببینی، به چهرهٔ سید نگاه کن.