گنجور

غزل شمارهٔ ۱۲۸۵

عالم سر آبی و سرابیست نظر کن
بنگر که سرآب و سرابیست نظر کن
نقشی و خیالیست از آن رو که خیالیست
در دیدهٔ ما صورت خوابیست نظر کن
اما نظری کن به حقیقت که توان دید
عالم همه چون آب و حبابیست نظر کن
آبست و حبابست درین بحر هویدا
این هر دو به هم جام و شرابیست نظر کن
گر در یتیم است و گر لؤلؤ لالاست
در اصل همه قطرهٔ آبیست نظر کن
هر ذره که بینی به تو خورشید نماید
روشن بنگر ماه نقابیست نظر کن
در کوی خرابات بجو سید ما را
می بین که چه خوش مست خرابیست نظر کن

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عالم سر آبی و سرابیست نظر کن
بنگر که سرآب و سرابیست نظر کن
هوش مصنوعی: جهان مانند آبی زلال و خیالی است که باید به آن دقت کنی و ببینی که این آب و آن خیال چگونه در هم تنیده‌اند.
نقشی و خیالیست از آن رو که خیالیست
در دیدهٔ ما صورت خوابیست نظر کن
هوش مصنوعی: این جمله به معنای این است که آنچه می‌بینیم و درک می‌کنیم، فقط یک تصویر و خیال است. در واقع، این تصویر تنها یک خواب در ذهن ماست و باید به آن توجه کنیم.
اما نظری کن به حقیقت که توان دید
عالم همه چون آب و حبابیست نظر کن
هوش مصنوعی: به واقعیت نگاهی بینداز، زیرا می‌توانی بکوشی تا بفهمی که جهان همچون آب و حباب است؛ همه‌چیز گذرا و زودگذر است.
آبست و حبابست درین بحر هویدا
این هر دو به هم جام و شرابیست نظر کن
هوش مصنوعی: در این دریا، آب و حباب به وضوح دیده می‌شوند. هر دوی این‌ها همچون جام و شرابی هستند که باید به آن‌ها توجه کرد.
گر در یتیم است و گر لؤلؤ لالاست
در اصل همه قطرهٔ آبیست نظر کن
هوش مصنوعی: فرقی نمی‌کند که شخصی یتیم باشد یا مرواریدی بدون صدا، در نهایت همه آن‌ها در اصل تنها قطره‌ای از آب هستند. به این معناست که ارزش اصلی انسان‌ها و اشیا شاید در شرایط ظاهری و اجتماعی‌شان متفاوت باشد، اما در عمق وجودشان همگی یکسانند.
هر ذره که بینی به تو خورشید نماید
روشن بنگر ماه نقابیست نظر کن
هوش مصنوعی: هر ذره‌ای که می‌بینی، همچون خورشیدی درخشان است. به آن توجه کن، چرا که ماه فقط یک نقاب دارد و نیازمند دقت بیشتری است.
در کوی خرابات بجو سید ما را
می بین که چه خوش مست خرابیست نظر کن
هوش مصنوعی: در محله خرابکاری، سید ما را پیدا کن و ببین که چقدر حال خوشی از این خرابی دارد. به او نگاه کن.