غزل شمارهٔ ۱۲۸۲
از ما مکن کنار که مائیم در میان
ما را کنار گیر که آئیم در میان
نوری از آن کنار به ما رو نمود باز
روشن چو آفتاب نمائیم در میان
گر نه مراد اوست که گیریم در کنار
با این و آن همیشه چرائیم در میان
بسته کمر به خلوت میخانه می رویم
آنجا میان خویش گشائیم در میان
عشقست جان عاشق و دل زنده ایم ما
مائیم حی و عشق نمائیم در میان
عاشق کنار دارد و معشوق هم کنار
عشقیم و آمدیم که مائیم در میان
سید موحدیست که سلطان گدای اوست
اندیشه کج مبر که گدائیم در میان
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از ما مکن کنار که مائیم در میان
ما را کنار گیر که آئیم در میان
هوش مصنوعی: از ما فاصله نگیر زیرا ما در میان شما هستیم. تو از ما دوری کن تا ما بتوانیم به سوی شما بیاییم.
نوری از آن کنار به ما رو نمود باز
روشن چو آفتاب نمائیم در میان
هوش مصنوعی: نوری از آن طرف به ما تابید و مانند آفتاب روشنایی بخشید تا ما را در وسط دیدار کند.
گر نه مراد اوست که گیریم در کنار
با این و آن همیشه چرائیم در میان
هوش مصنوعی: اگر منظور او این نیست که همیشه با دیگران در کنار باشیم، پس چرا ما در این وسط هستیم؟
بسته کمر به خلوت میخانه می رویم
آنجا میان خویش گشائیم در میان
هوش مصنوعی: ما به سمت خلوت میخانه میرویم و در آنجا با دل خود به گفتگو میپردازیم و رازها را میان خود مطرح میکنیم.
عشقست جان عاشق و دل زنده ایم ما
مائیم حی و عشق نمائیم در میان
هوش مصنوعی: عشق جان عاشق را زنده میکند و ما هم در دل زندگی میکنیم و عشق را در میان خود نشان میدهیم.
عاشق کنار دارد و معشوق هم کنار
عشقیم و آمدیم که مائیم در میان
هوش مصنوعی: عاشق و معشوق در کنار هم هستند و ما نیز در این میان حضور داریم.
سید موحدیست که سلطان گدای اوست
اندیشه کج مبر که گدائیم در میان
هوش مصنوعی: سیدی هست که در نظر دیگران، مقام بلندی دارد، اما او به نوعی در مقام گدایی و خدمت به دیگران است. بنابراین، نباید با اندیشههای نادرست به او نگاه کرد، چون خود او در موقعیت گدایی و فقر نیست، بلکه در میان مردم و در خدمتی بزرگ قرار دارد.