غزل شمارهٔ ۱۲۸۰
وقت سرمستی است مخموری بمان
نیک نزدیکی مرو دوری بمان
آشنائی ترک بیگانه بگو
در وصالی هجر و مهجوری بمان
غرهٔ علم و عمل چندین مباش
بگذر از هستی و مغروری بمان
صحبت رندان غنیمت می شمر
قصهٔ رضوان مگو حوری بمان
نور چشم عالمی پیدا شده
روشنش می بین و مستوری بمان
غیرت ار داری ز غیرش در گذر
غیر او ناریست یا نوری بمان
از انا بگذر به حق می گو که حق
نعمت الله باش منصوری بمان
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
وقت سرمستی است مخموری بمان
نیک نزدیکی مرو دوری بمان
هوش مصنوعی: زمانی است که انسان باید از خوشی و سرمستی لذت ببرد؛ در این حال نباید به دوری و فاصله فکر کند. بهتر است در نزدیکی بماند و از لحظات زیبا بهرهمند شود.
آشنائی ترک بیگانه بگو
در وصالی هجر و مهجوری بمان
هوش مصنوعی: آشنایی و دوستی باعث میشود که جدایی و دوری به پایان برسد و انسان در کنار محبوبش قرار بگیرد.
غرهٔ علم و عمل چندین مباش
بگذر از هستی و مغروری بمان
هوش مصنوعی: به خودت مغرور نشو و به علم و کارهای خود نبال، از وضعیت کنونی فراتر برو و از خودخواهی اجتناب کن.
صحبت رندان غنیمت می شمر
قصهٔ رضوان مگو حوری بمان
هوش مصنوعی: با دوستان خوش صحبت کن و از داستانهای بهشتی و حوریها حرف نزن.
نور چشم عالمی پیدا شده
روشنش می بین و مستوری بمان
هوش مصنوعی: چشمنوازانی که در دنیا به نور و روشنی مشغول هستند، را ببین و به پنهانی و آرامی بپرداز.
غیرت ار داری ز غیرش در گذر
غیر او ناریست یا نوری بمان
هوش مصنوعی: اگر غیرت داری، از غیرت خود نگذری؛ چرا که غیر او نه آتش است که بسوزاند، و نه نوری است که بماند.
از انا بگذر به حق می گو که حق
نعمت الله باش منصوری بمان
هوش مصنوعی: به سوی حقیقت برو و به خدا بگو که نعمت الهی باشید و همواره در مسیر راست قرار بگیرید.