گنجور

غزل شمارهٔ ۱۰۱

چون برآمد از دل جام آفتاب
نزد ما هر دو یکی برف است و آب
اصل گُل آبست و فرع آب گل
اصل و فرعش دوستدارم چون گلاب
چشم ما روشن بود از نور او
در نظر دارم از آن رو آفتاب
چون حجاب او نمی دانم جز او
روز و شب می بینم او را بی حجاب
حرفی از اسرار جد ما بود
معنی مجموعهٔ ام الکتاب
چون نیم هشیار بگذر از سرم
چون ندارم عقل بگذار احتساب
نعمت الله در خراباتش طلب
همدم جام می و مست وخراب

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون برآمد از دل جام آفتاب
نزد ما هر دو یکی برف است و آب
هوش مصنوعی: زمانی که خورشید از دل جام طلایی‌اش نمایان می‌شود، هر دو ما، یکی همچون برف و دیگری مانند آب، در کنار هم هستیم.
اصل گُل آبست و فرع آب گل
اصل و فرعش دوستدارم چون گلاب
هوش مصنوعی: عطر و زیبایی گل ناشی از آبی است که در درون آن هست و نازکی و لطافت آن هم به خاطر همان آب است. من هر دو را، یعنی اصل و فرع گل، بسیار دوست دارم چون گلابی با عطر و طعمی دلپذیر.
چشم ما روشن بود از نور او
در نظر دارم از آن رو آفتاب
هوش مصنوعی: چشم ما به خاطر او روشن شد و در ذهنم تنها آفتاب را می‌بینم.
چون حجاب او نمی دانم جز او
روز و شب می بینم او را بی حجاب
هوش مصنوعی: وقتی که حجاب و موانع را کنار می‌زنم، می‌بینم که او تنها حقیقت و وجود واقعی است. در روز و شب، همه جا او را بدون هیچ پرده‌ای مشاهده می‌کنم.
حرفی از اسرار جد ما بود
معنی مجموعهٔ ام الکتاب
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که گفتاری از رازهای نیاکان ما است، که مفهوم آن مربوط به مجموعه‌ای از مطالب مهم و بنیادین است که به مانند کتاب اصلی و اساسی به شمار می‌آید.
چون نیم هشیار بگذر از سرم
چون ندارم عقل بگذار احتساب
هوش مصنوعی: وقتی که نیمه هوشیار هستم، از روی سرم بگذر، چون من عقل و تدبیر ندارم. بنابراین، کارها را به حساب خودت بگذار.
نعمت الله در خراباتش طلب
همدم جام می و مست وخراب
هوش مصنوعی: در مکان‌های تیره و غم‌انگیز، وجود نعمت‌های الهی را جستجو کن، به دنبال رفیقی برای نوشیدن می و رسیدن به مستی و آزادی از قید و بندها بگرد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۰۱ به خوانش سید جابر موسوی صالحی