غزل شمارهٔ ۱۰۰
چون بر آمد از دل جام آفتاب
نزد ما هر دو یکی شد برف و آب
مجمع البحرین جامست و شراب
این شراب و جام آبست و حباب
جام می بردست می گردم به ذوق
در خرابات مغان مست و خراب
کس نبیند از هزاران زهد و علم
آنچه من دیدم ز یک جام شراب
لوح محفوظ است ما را در نظر
خود که دارد این چنین ام الکتاب
اصل گُل آب است و فرع آب گل
اصل و فرعش دوست دارم چون گلاب
چون نیم هشیار بگذر از سرم
چون ندارم عقل بگذار احتساب
غرق دریائی و تشنه ای عجب
بر سر آبی و پنداری سراب
باده می نوشم مدام از جام عشق
در حضور سید خود بی حساب
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون بر آمد از دل جام آفتاب
نزد ما هر دو یکی شد برف و آب
هوش مصنوعی: وقتی که نور خورشید بر ما تابید، برف و آب به نوعی یکی شدند و از هم جدا نشدند.
مجمع البحرین جامست و شراب
این شراب و جام آبست و حباب
هوش مصنوعی: دو دریا به هم پیوستهاند و انگار در یک جام جمع شدهاند؛ این شراب همانند آبی است که در آن حبابهایی وجود دارد.
جام می بردست می گردم به ذوق
در خرابات مغان مست و خراب
هوش مصنوعی: به خاطر خوشی و لذت، به میخانه میروم و در آنجا با شور و هیجان، مست و سرخوش میچرخم.
کس نبیند از هزاران زهد و علم
آنچه من دیدم ز یک جام شراب
هوش مصنوعی: هیچ کس نمیتواند از هزاران زهد و علم، آنچه من از یک جام شراب دیدم را ببیند.
لوح محفوظ است ما را در نظر
خود که دارد این چنین ام الکتاب
هوش مصنوعی: کتاب بزرگ سرنوشت ما در ذهن او محفوظ است که اینگونه ما را میبیند و میشناسد.
اصل گُل آب است و فرع آب گل
اصل و فرعش دوست دارم چون گلاب
هوش مصنوعی: آب، منبع و اساس گل است و گل، نتیجه و وابسته به آب. من این اصل و نتیجه را دوست دارم، مانند گلاب که از گل به دست میآید.
چون نیم هشیار بگذر از سرم
چون ندارم عقل بگذار احتساب
هوش مصنوعی: وقتی که من در حالت بیحالی هستم و عقل درستی ندارم، بهتر است از سرم عبور کنی و مرا تنها بگذاری.
غرق دریائی و تشنه ای عجب
بر سر آبی و پنداری سراب
هوش مصنوعی: در یک دریا غرق شدهای اما هنوز تشنهای! واقعاً عجیب است که در این وضعیت، به آب فکر میکنی و گمان میکنی که چیزی جز سراب وجود دارد.
باده می نوشم مدام از جام عشق
در حضور سید خود بی حساب
هوش مصنوعی: من به طور مداوم از جام عشق نوشیدنی مینوشم و در کنار آقای خودم، بدون هیچ گونه حساب و کتابی.