گنجور

غزل شمارهٔ ۱۰۲

صورت و معنی ما آب و حباب
خود که دارد این چنین جام و شراب
ما ز دریائیم و دریا عین ماست
می نماید موج ما ، ما را حجاب
جز یکی در هر دو عالم هست نیست
ور تو گوئی هست می بینی به خواب
بسته روبندی ز نور روی خود
آفتابست او و لیکن با نقاب
جامی از می پر ز می بستان بنوش
تا ببینی خوش حباب پر ز آب
ساقی ار بخشد تو را خمخانه ای
شادی او نوش می کن بی حساب
در خرابات مغان دامنکشان
نعمت الله می رود مست و خراب

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صورت و معنی ما آب و حباب
خود که دارد این چنین جام و شراب
هوش مصنوعی: ظاهر و باطن ما مانند آب و حباب است؛ یعنی مانند جام و شراب که هر کدام ویژگی‌های خاص خود را دارند.
ما ز دریائیم و دریا عین ماست
می نماید موج ما ، ما را حجاب
هوش مصنوعی: ما از دریا هستیم و دریا نشان دهنده ماست. موج‌هایی که به وجود می‌آوریم، می‌تواند مانع دید ما باشد.
جز یکی در هر دو عالم هست نیست
ور تو گوئی هست می بینی به خواب
هوش مصنوعی: همه چیز در این دنیا به جز یک چیز وجود ندارد، و اگر بگویی که چیزی هست، آن را فقط در خواب خواهی دید.
بسته روبندی ز نور روی خود
آفتابست او و لیکن با نقاب
هوش مصنوعی: آفتاب با نور چهره‌اش خود را نشان می‌دهد، اما به نوعی پوشیده و پنهان است.
جامی از می پر ز می بستان بنوش
تا ببینی خوش حباب پر ز آب
هوش مصنوعی: از میخانه جامی پر از شراب بردار و بنوش تا لذت خوشحالی و طراوت را احساس کنی، مانند حبابی که بر سطح آب شناور است.
ساقی ار بخشد تو را خمخانه ای
شادی او نوش می کن بی حساب
هوش مصنوعی: اگر ساقی به تو یک خمخانه بدهد، در آنجا از شادی او، بی‌پروا و بی‌چشم‌داشت نوش کن.
در خرابات مغان دامنکشان
نعمت الله می رود مست و خراب
هوش مصنوعی: در میخانه‌های اهل معرفت، کسانی که در جستجوی نعمت‌های الهی هستند، مشغول شادی و سرخوشیند و حالتی به‌وجود آورده‌اند که نشانه‌ای از بی‌خود شدن و در هم ریختگی است.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۰۲ به خوانش سید جابر موسوی صالحی