غزل شمارهٔ ۱۰
گر بیازارد مرا موری ، نیازارم و را
خود کجا آزار مردم ای عزیزان ، من کجا
نزد ما زاری به از آزار ، بی زاری مباش
تا نگیرد بر سر بازار ، آزاری تو را
در طریقت هر چه فرمائی ، به جان فرمان برم
ماجرا بگذار با ما ، ماجرا آخر چرا
کفر باشد در طریق عاشقان ، آزار دل
گر مسلمانی، چرا آزار می داری روا
در جهان بی خودی ، من نعمت الله یافتم
گفت فنی شو ، که یابی سید ملک بقا
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر بیازارد مرا موری ، نیازارم و را
خود کجا آزار مردم ای عزیزان ، من کجا
هوش مصنوعی: اگر موری به من آزار برساند، من آن را آزار نمیدهم. پس چگونه میتوانم مردم را آزار دهم، ای عزیزان، من کجا چنین کاری کردهام؟
نزد ما زاری به از آزار ، بی زاری مباش
تا نگیرد بر سر بازار ، آزاری تو را
هوش مصنوعی: از نظر ما، بهتر است به جای گله و شکایت، سعی کنید در برابر سختیها و آزارها صبور باشید. اگر بیصبری و نارضایتی نشان بدهی، ممکن است به مشکلات بیشتری دچار شوی.
در طریقت هر چه فرمائی ، به جان فرمان برم
ماجرا بگذار با ما ، ماجرا آخر چرا
هوش مصنوعی: در مسیر معنوی، هر چه برایم بگویی، با تمام وجود به آن عمل میکنم. برای چه موضوعی کم و کاستی بگذاریم؟ چرا موضوع را به آخر برسانیم؟
کفر باشد در طریق عاشقان ، آزار دل
گر مسلمانی، چرا آزار می داری روا
هوش مصنوعی: اگر کسی در عشق به دیگری دچار سختی و رنج باشد، بیان این نکته نادرست است که او را آزار دهیم. آیا یک فرد مسلمان میتواند با دل دیگران بازی کند و باعث درد و رنج آنها شود؟ بنابراین، آزار دادن دل عاشقان در هر حالتی ناپسند و نادرست است.
در جهان بی خودی ، من نعمت الله یافتم
گفت فنی شو ، که یابی سید ملک بقا
هوش مصنوعی: در این دنیا، من به نعمت الهی دست یافتم. وقتی گفت که خودت را از بین ببر تا به حقیقت و زندگی جاودان دست پیدا کنی.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۱۰ به خوانش سید جابر موسوی صالحی
حاشیه ها
1395/07/12 10:10
محمد حسین حسنی شلمانی
کفر باشد در طریق عاشقان ، آزار دل
گر مسلمانی، چرا آزار می داری روا
در مصراع دوم بجای( روا ) کلمه و-را به جاتر نیست؟