گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۶

عمر بی عشق می گذاری هیچ
حاصل از عمر خود چه داری هیچ
ماسِوی الله طلب کنی شب و روز
به عدم می روی چه آری هیچ
در دو عالم به جز یکی نبُود
این عددها که می شماری هیچ
دنیا و آخرت رها کردی
آری آری چه می گذاری هیچ
یار کز جور یار بگریزد
باشد آن یار هیچ و یاری هیچ
در میانست یار ما با ما
گر تو بیچاره در کناری هیچ
جان به جانان سپار و منت دار
ور به منت همی سپاری هیچ
در خماری و می نمی نوشی
باز فرما که در چه کاری هیچ
همه عالم حقیقتاً مائیم
نیست خود غیر ذات باری هیچ
خم می خوش خوشی به جوش آمد
گر تو انگور می فشاری هیچ
با سخن های میر ترکستان
چه بُود گفته بخاری هیچ
ما حریف محمدیم امشب
گر تو با گل نه ای بخاری هیچ
نعمت الله را کنی انکار
منکر شاه و شهریاری هیچ

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عمر بی عشق می گذاری هیچ
حاصل از عمر خود چه داری هیچ
هوش مصنوعی: اگر عمر خود را بدون عشق سپری کنی، در واقع چیزی به دست نیاورده‌ای و از زندگی‌ات هیچ بهره‌ای نخواهی داشت.
ماسِوی الله طلب کنی شب و روز
به عدم می روی چه آری هیچ
هوش مصنوعی: اگر شب و روز خدا را بخواهی و به آن رجوع کنی، در نهایت به هیچ می‌رسی و هیچ چیز نخواهی داشت.
در دو عالم به جز یکی نبُود
این عددها که می شماری هیچ
هوش مصنوعی: در هر دو جهان، غیر از یک حقیقت، هیچ‌کدام از این عددها که می‌شماری واقعیت ندارند.
دنیا و آخرت رها کردی
آری آری چه می گذاری هیچ
هوش مصنوعی: دنیا و آخرت را رها کرده‌ای، واقعاً؟ این کار چه چیزی برایت به جا می‌گذارد؟ هیچ.
یار کز جور یار بگریزد
باشد آن یار هیچ و یاری هیچ
هوش مصنوعی: دوستانی که به خاطر بدرفتاری و ظلم یارشان فرار کنند، در واقع هیچ یار و دوستی نخواهند داشت.
در میانست یار ما با ما
گر تو بیچاره در کناری هیچ
هوش مصنوعی: یار ما در کنار ماست، ولی اگر تو در گوشه‌ای تنها باشی، حالتی از درماندگی خواهی داشت.
جان به جانان سپار و منت دار
ور به منت همی سپاری هیچ
هوش مصنوعی: جان خود را به محبوب بسپار و اگر هم در انتظار لطف او هستی، در انتظار نمان.
در خماری و می نمی نوشی
باز فرما که در چه کاری هیچ
هوش مصنوعی: در حال نشئه و مستی هستی و دوباره از تو می‌خواهم که بگو در چه کار هستی، که به هیچ وجه نمی‌توانی کاری انجام دهی.
همه عالم حقیقتاً مائیم
نیست خود غیر ذات باری هیچ
هوش مصنوعی: تمام عالم در واقع ما هستیم، هیچ چیز غیر از ذات خداوند وجود ندارد.
خم می خوش خوشی به جوش آمد
گر تو انگور می فشاری هیچ
هوش مصنوعی: اگر تو انگور را بفشاری، خم می به خاطر خوشحالی به جوش می‌آید.
با سخن های میر ترکستان
چه بُود گفته بخاری هیچ
هوش مصنوعی: با حرف‌های مهنّدی و زیبا از میر ترکستان، هیچ‌چیز از دانش و سخنان بخاری نمی‌شود.
ما حریف محمدیم امشب
گر تو با گل نه ای بخاری هیچ
هوش مصنوعی: امشب ما با محمد همراهی داریم؛ اگر تو با گل نباشی، هیچ بهارانی در کار نخواهد بود.
نعمت الله را کنی انکار
منکر شاه و شهریاری هیچ
هوش مصنوعی: اگر نعمت‌های خدا را انکار کنی، مانند کسی هستی که ملک‌داری و حکومتی را هم انکار کرده است.

حاشیه ها

1394/10/05 03:01
ناشناس

هیچنامه
هیچستان
هیچکده
هیچگاه(غیر از گیجگاه!)
...