قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷
ای دل ار عاشقی بیا از جان
دلبر از جان بجو ز جان جانان
حکمت این حکیم را بنگر
که در آن می شود خرد حیران
یک زمان خلوت خوشی سازد
لحظه ای خانه ای کند ویران
گاه خندان کند لب غنچه
گه گهی بلبلی کند گریان
عقل در کارخانهٔ حکمت
به مثل دلقکی است سرگردان
نقش بندی دمی کند به خیال
عقل گوید سخن ولی به گمان
به حقیقت نکو نمی داند
که چرا آمد این کجا شد آن
ذوق مستی مجو ز مخموران
لذت می طلب کن از مستان
بشنو از عارفان حضرت او
تا معانی بیان کنند ایشان
آفتاب وجود در دور است
سایه اش گه چنین و گاه چنان
نسخهٔ گنجنامه گر جوئی
هفت هیکل بگیر از او می خوان
شد سراب از ظهور ما سر آب
در سرابی که دیده آب روان
یک سخن در عبادت من و تو
گاه فرقان بود گهی قرآن
موج و بحر و حباب و جو بر ما
عین آبند و قطره و عمان
می و جامست و صورت و معنی
آن یکی جسم نام و این یک جان
لطف و قهرش ز روی ذات یکیست
آن یکی ذات و آن صفت میدان
خواجه و بنده هر دو دلشادند
کافر از کفر و مؤمن از ایمان
زر طلب کن ز خاتم و خلخال
تا شود مشکلات تو آسان
گر بیابی تو کنج ویرانی
گنج آن را بجو در آن ویران
صفت او به ذات او پیدا
ذات او از صفات او پنهان
چشم ما شد به نور او روشن
عین او دیده ایم در اعیان
ساغر ما حباب بود شکست
می و جامست نزد ما یکسان
مظهری هست در ظهور گدا
مظهری نیست حضرت سلطان
در هر آئینه که بنماید
بنمایند روشنش رندان
او یکی آینه فراوان است
اعتباریست آینهٔ جان
انبیا اولیا به حکم خدا
عالم عالمند در دو جهان
حال سید به ذوق دریابد
هرکه عارف شود به کشف و بیان
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای دل ار عاشقی بیا از جان
دلبر از جان بجو ز جان جانان
هوش مصنوعی: ای دل، اگر در عشق هستی، بیا و با تمام وجود از محبوب دل، که جان توست، طلب کن.
حکمت این حکیم را بنگر
که در آن می شود خرد حیران
هوش مصنوعی: به اندیشههای این حکیم توجه کن، زیرا در آن، عقل و خرد نیز شگفتزده و متعجب میشوند.
یک زمان خلوت خوشی سازد
لحظه ای خانه ای کند ویران
هوش مصنوعی: طرز فکر و لحظهای از شادی میتواند به سادگی در دل آرامش ایجاد کند، اما در عین حال ممکن است ناگهان حالتی بوجود آورد که آرامش را برهم زند و همه چیز را متلاشی کند.
گاه خندان کند لب غنچه
گه گهی بلبلی کند گریان
هوش مصنوعی: چند وقتی لب غنچه را به حالت خنده درمیآورد و گاهی پرندهای (بلبل) آن را به حالت گریه درمیآورد.
عقل در کارخانهٔ حکمت
به مثل دلقکی است سرگردان
هوش مصنوعی: عقل مانند دلقکی سرگردان در کارگاه حکمت است، جایی که به جای نظم و ترتیب، بیهدف و گیج در اطراف میچرخد.
نقش بندی دمی کند به خیال
عقل گوید سخن ولی به گمان
هوش مصنوعی: در یک لحظه، تصویرسازی میشود و عقل تنها به گمان و تصور صحبت میکند.
به حقیقت نکو نمی داند
که چرا آمد این کجا شد آن
هوش مصنوعی: واقعیت خوب را نمیداند که چرا به اینجا آمده و آنجا چه شده است.
ذوق مستی مجو ز مخموران
لذت می طلب کن از مستان
هوش مصنوعی: سرخوشی و خوشی را از افرادی که مست هستند نخواه، بلکه خودت باید از آنهایی که حقیقتاً شاد و مستانه زندگی میکنند، لذت ببری.
بشنو از عارفان حضرت او
تا معانی بیان کنند ایشان
هوش مصنوعی: به سخنان عارفان گوش بسپار، زیرا آنها میتوانند معانی عمیق را توضیح دهند.
آفتاب وجود در دور است
سایه اش گه چنین و گاه چنان
هوش مصنوعی: وجود انسان مانند آفتابی است که گاهی در حال درخشش و گاهی در سایه قرار میگیرد. برخی اوقات در اوج شکوه و عظمت است و زمانی دیگر ممکن است در خفا و کم فروغ به نظر برسد.
نسخهٔ گنجنامه گر جوئی
هفت هیکل بگیر از او می خوان
هوش مصنوعی: اگر به دنبال رازهای گنج و ثروت هستی، باید از هفت شخصیت بزرگ در آن راهنمایی بگیری و به دانش آنها دسترسی پیدا کنی.
شد سراب از ظهور ما سر آب
در سرابی که دیده آب روان
هوش مصنوعی: آب نمایان شد و به سرابی تبدیل گشت، در حالی که در آن سراب، آب جاری دیده میشود.
یک سخن در عبادت من و تو
گاه فرقان بود گهی قرآن
هوش مصنوعی: گاهی اوقات عبادت من و تو تفاوتهایی دارد، گاهی آن چنان روشن و واضح است که مانند فرقان (جداساز حق از باطل) میباشد و گاهی هم مانند قرآن که کلامی مقدس و هدایتگر است.
موج و بحر و حباب و جو بر ما
عین آبند و قطره و عمان
هوش مصنوعی: موج، دریا، حباب و جو، همگی بر ما سایه دارند و هر یک به نوعی به ما انرژی و زندگی میبخشند، مانند آب و قطرهای که در دل عمان به جریان است.
می و جامست و صورت و معنی
آن یکی جسم نام و این یک جان
هوش مصنوعی: شراب و جام نماد ظاهری و باطنی را به تصویر میکشند. یکی به شکل جسمی شناخته میشود و دیگری به عنوان روحی که در آن وجود دارد.
لطف و قهرش ز روی ذات یکیست
آن یکی ذات و آن صفت میدان
هوش مصنوعی: لطف و قهر او از ذات او نشأت میگیرد و در واقع این دو ویژگی از یک منبع هستند؛ بنابراین این ذات و صفاتش را باید بهدرستی شناخت.
خواجه و بنده هر دو دلشادند
کافر از کفر و مؤمن از ایمان
هوش مصنوعی: داستان از این قرار است که هم آقایان و هم زیر دستان هر دو خوشحال هستند؛ کافر از بیدینیاش و مؤمن از دینش. این یعنی هر کس به نوعی از وضعیت خود راضی و شاداب است.
زر طلب کن ز خاتم و خلخال
تا شود مشکلات تو آسان
هوش مصنوعی: از انگشتر و دستبند طلا درخواست کن تا مشکلاتت آسانتر شود.
گر بیابی تو کنج ویرانی
گنج آن را بجو در آن ویران
هوش مصنوعی: اگر به کنج ویرانی برسی، گنجی در آن نهفته است، آن را در دل آن ویرانی جستجو کن.
صفت او به ذات او پیدا
ذات او از صفات او پنهان
هوش مصنوعی: خصلتهای او به وضوح نمایان است، اما ذات او در پس آن ویژگیها پنهان است.
چشم ما شد به نور او روشن
عین او دیده ایم در اعیان
هوش مصنوعی: چشم ما به نور او روشن شده و ما او را در حالات و چیزهای واقعی مشاهده کردهایم.
ساغر ما حباب بود شکست
می و جامست نزد ما یکسان
هوش مصنوعی: شراب ما مانند حبابی بود که به راحتی میشکند و برای ما، می و جام هیچ تفاوتی ندارند.
مظهری هست در ظهور گدا
مظهری نیست حضرت سلطان
هوش مصنوعی: در دنیا، کسی که به صورت ظاهری و معمولی آمده است، میتواند نشانهای از یک حقیقت بزرگتر باشد، اما در عین حال، وجود پا نهادن بر عظمت و مقام واقعی یک سلطان یا قدرت واقعی، در او نمایان نیست.
در هر آئینه که بنماید
بنمایند روشنش رندان
هوش مصنوعی: در هر آینهای که نگاه کنی، رندان (آدمهای خوشگذران و نابغه) روشنایی او را نشان میدهند.
او یکی آینه فراوان است
اعتباریست آینهٔ جان
هوش مصنوعی: او آینهای است که درونش، تجلیات و زیباییهای روح را به وفور نشان میدهد و ارزش وجودش به همین درخشش روحانی است.
انبیا اولیا به حکم خدا
عالم عالمند در دو جهان
هوش مصنوعی: پیامبران و اولیا به خواست خداوند، در دو جهان آگاهی و دانش دارند.
حال سید به ذوق دریابد
هرکه عارف شود به کشف و بیان
هوش مصنوعی: هر کسی که به شناخت و درک عمیق برسد، میتواند لذت و شوق واقعی را در حال سید (عالم و عارف) تجربه کند.
حاشیه ها
1397/12/21 16:02
مجتبی
وزن شعر به{[فاعلاتن مفاعلن فعلن] یا[فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)]} تصحیح شود.