قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱ (مهدی نامه)
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حاشیه ها
با عرض سلام.قصیده ای که آقای دکتر جمشیدیان،با همین شماره و مضمون (و به قول خودشان)از نسخه ی خطّی دیوان شاه نعمت الله ولی که در سال 1274ه.ق استنساخ شده،و در مورد آن،پژوهشی نیز انجام داده اند،جز چند بیت انگشت شمار بقیه،کلّی با قصیده ی ارائه شده توسط شما ، فرق دارد.(هم چنین ایشان ، اشاره نموده که نسخه ی مشارالیه،از روی قدیمی ترین نسخه ی خطّی دیوان شاه نعمت الله که مربوط به دوره صفویه است و در ماهان کرمان نگهداری میشود ، استنساخ شده است.)این چه طور میشود؟
این قصیده ناقص است، آنجا که شاهان قاجار و پهلوی را نام میبرد، از دجال می گوید کجاست؟!
در کتابچه ای که بنده در اختیار دارم نام پادشاهان قاجاری،پهلوی،صفوی و نادر شاه افشار و... اشاره شده است و حتی اینکه نایب مهدی از نسل آل حسن است اشاره شده. حتی برخی ادعا می کنند که در نسخه هایی از این قصیده شاه نعمت اله ولی حاکم قبل از امام زمان را با نام بنیامین معرفی می کرده است
این شعر ناقص است همانطور که می دانید اول روی کار آمدن بسیاری از شاهان را توصیف و تا آنجاکه می گوید بعد از این شاهی زمیان برود بهد از دوره ای می گوید که دوره فعلی می باشد که حتی از جنگ ایران و عراق صحبتی می شود{جنگ سختی شود در میان جهان _حال مردم فقار می بینم* زن و مردو دخت و پری_ همه را در فرار می بینم*اندکی امن اگر بود آن روز-در حد کوهسار می بینم( فرار مردم به کوه در برخی از شهرها برای امن بودن از حمله هوایی عراق}تا اینکه وعده میدهد که{غم مخور عالمی چون نگار میبینم -نائب مهدی آشکار شود بلکه من آشکار میبینم}که خروج سید خراسانی و حکومت او تا به امام عصر(عج) می رسد.
باسلام این قصیده درسته
ولی کثریه این قصیده را عزیزان نمی توانند بنویسند
درود بی پایان
قصیده بالا دارای مشکل های زیر است:(به دلیل کثرت نمیتوان همه را بر شمرد)
1- ایراد های تایپی : «پاریار نه پار یار» یا«در دیار نه درد یار»
2-جابجایی مصرع ها:
ظلمت ظلم ظالمان دیار//بی حد و بی شمار می بینم
قصه ای بس غریب می شنوم// غصه ای در دیار می بینم
3-بسیاری از ابیات اضافی است: (در منابع معتبر ذکر نشده اند)
هر کجا رو نهد بفضل اله
دشمنش خاکسار می بینم
4- بسیاری از دوستان صحبت از ابیات دارای نام قاجار و پهلوی و امام خمینی (ره) و امام خامنه ای (مذ) میکنند که همه جعلی هستند و مصارف تبلیغاتی دارند پس جای آنها اینجا نیست
درود
خسته نباشید.
دوست عزیز آثار شعرا و عرفای ما دستکاری شده است بنا بر این شما که زحمت میکشید و میخواهید کمکی به فرهنگ ایران نمایید، شایسته است که دقت بیشتری مبذول کنید تا بتوان به مندرجات این سایت استناد نمود. در مورد دیوان شاه نعمتالله ولی دستکاری بیش از حد رخ داده است. این قصیدهٔ 21 مندرج در سایت شما دیگر نور الی نور است. اگر همین قصیده را مطابقت بدهید با مجمع الفصحای هدایت جلد دوم صفحهٔ 45 اصلن از درجهء اعتبار صاقط میشود همین قصیده در نامهٔ دانشوران میرزا قلی خان هدایت هم آمده است. امیدوارم ترتیب اثر بدهید تا بیش از این بازیچهٔ دست این و آن نشوید. ممنون
نباید سخن گفت ناساخته
نشاید بریدن نینداخته
کمال است در نفس انسان سخن
تو خود را به گفتار ناقص مکن
حذر کن ز نادان ده مرده گوی
چو دانا یکی گوی و پرورده گوی
خواهش میکنم یکی از دوستان مرا راهنمایی کند که اشعار صحیح پیشگویی شاه نعمت الله ولی را از کجا میتونم پیدا کنم انقدر با هم متفاوتند که ادمو گیج میکنه
با سلام.
اول از سایت گنجور و زحمات دست اندر کارهاش باید یه تشکر درست و حسابی بکنم و بعد از اون آقایون و خانمها دست بردارید و برای خودتون مشغله درست نکنید.
نخستین جان به جای لاکن(لکن)باید لیک بنویسی که هم وزن شعر به هم نخوره و هم امانت داری کرده باشی در استفاده از آثار گذشتگان
عزیزان همه ای موارد بالا که دوستان نوشتن یک خلاقیت بزرگی ایست اما این مطلب را بیاد داشته باشید که دنیا خیلی جوان هست به این زودی قرار نیست اتفاقی بیفتد این هم پیش بینی بنده هست بعد از تاریخ مشخص شده به حرف بنده خواهید رسید...
خیلی تحریف شده .بااون چیزی که من زمان شاه خوندم کاملا متفاوته ...صحبت از یک نفره که میم از اول و دال از آخر اسمشه (مثل محمود) که اون بعداز آقای خامنه ای(سیدمشهدی )روی کار میاد ...زمستان ششمین خوش بهار است ...اینقدر هم حساب و کتاب بیخود نکنید.امام خمینی 11سال(چهار و هفت چون گذشت از سال مرگ اورا به خواب می بینم )..حضرت آیت اله خامنه ای 24 سال .و میم از اول و دال از آخر (از اسرار است )کمتر از 6 سال ...بعداز آنها ظهور دجال از اصفهان و شروع جنگ جهانی سوم با حمله روسیه به آمریکاوشکست روسیه و فرود عیسی مسیح از آسمان (مثل نشستن هواپیما در فرودگاه)وظهور بقیه اله اعظم در مکه و آشکار ساختن علت وجودی ادیان سماوی ...دین نو گرددو اسلامی دگر ...انشااله
لطفا این بیت را تصحیح کنید:
سکهٔ نو زنند بر رخ زر
در همش کم عیار می بینم
در همش >> درهمش
درهم derham که منظور پوله و "در" را از "همش" جدا نوشته اید.
خدا قوت
لطفا این بیت را هم تصحیح کنید:
گرک با میش شیر با آهو
در چرا برقرار می بینم
گرک >> گرگ
عزیزان عرفای بزرگ را کار با کشف و کرامات نیست خود حضرت شاه نعمت الله می فرماید :
مـا عاشق و رندیم ز طامات مپرس/از ما بجز از حال خرابات مپرس
از زاهد هشیار کرامات طلب/مستیم و ز ما کشف و کرامات مپرس
مکاشفه ی آن جناب نیز سیر و سلوک عوالم قلبیه و باطنی است و نه دنیای مادی. مگر نه برای آنحضرت نصب و گذار پادشاهان تن پرور چه معنی خواهد داد؟
به قول حافظ عرفای دلباخته ی دوست :
باغ بهشت و سایه طوبی و قصر و حور
با خاک کوی دوست برابر نمیکنم
تلقین و درس اهل نظر یک اشارت است
گفتم کنایتی و مکرر نمیکنم.
با سلام خدمت عزیزان که نظراتشون را نوشتن نکته ای هم بود که بهش نگاه نکردین و شماره قصیده عدد 21 میباشد که میتونه نمایاگر قرن 21 ام باشه و هیچ دلیلی بر این که عرفای ما از سال شمسی و میلادی استفاده نکرده باشن نیست.پس با دید وسیع تر موضوع را بررسی کنید
سلام من شنیدم شاه نعمت الله پیش بینیای هم در مورد موبایل داشته به این مضمون که زمانی میرسه که مردم با وسیله ای اندازه یه قوطی کبریت از اینور دنیا با اونور دنیا ارتباط برقرار میکنن. میخواستم بدونم آیا صحت داره ؟ آیا کسی شعری با این مضمون در دیوان شاه نعمت الله دیده؟ کسی که این مطلب را برای من میگفت، میگفت ما زمان شاه فکر میکردیم منظورش رادیو های جیبیست؛ حالا فهمیدیم منظورش تلفن همراهه.
بنده در سال 1350شمسی در کتابخانه مرکزی تهران کتاب شاه نعمتالله را دیدم وقتی به این اشعار رسیدم پایان سلطنت پیش بینی شده بودکه بعد از این اشاره شده بود سیدی روی کار می آید که حکومت را به حضرت مهدی می سپاردو قبل از آن هم به انقراض بعضی از سلسله حکومت ها اشاره شده بودکه در اینجا آورده نشده و ناقص است
مطلبی که دکتر حمید رضا طالقانی در مرداد 1389 نوشته اند
پیوند به وبگاه بیرونی
———-
در قسمت نظرات این پست گفنه بود:
نسخه خطی دیوان شاه نعمت الله ولی که در 1274 هجری قمری استنساخ شده، در سازمان اسناد و کتابخانه ملی به شماره بازیابی 5 – 16921موجود است
——
در نیمسال گذشته، یکی از دانشجویانم ، مجموعه اشعار شاه نعمت الله ولی را که از اینترنت پیرینت کرده بود ، به من ارائه کرد. با بررسی آن و مراجعه به اسانید معتبر، دانستم که متأسفانه افراد سودجو و فاسد، با تحریف و جابجا کردن ابیات وی، اغراض سیاسی خود را دنبال کرده اند. لذا تصمیم گرفتم که اشعار وی را آنگونه که هست در وبلاگ خود منتشر نمایم بدون آنکه موضع خاصی نسبت به آن داشته باشم. البته برخی ابیات غیر مهم را حذف کرده و بجای آن نقطه چین نهاده ام.
از باب مقدمه می گویم که شاه نعمت الله ولی، از عرفای قرن هشتم و معاصرحافظ شیرازی بوده و95 سال عمر کرده است و مزار او در ماهان کرمان واقع است و شهید مطهری در جلد 14 مجموعه آثار خود؛ صفحه 577 او را اجمالاً توثیق کرده و او را از معاریف و مشاهیر عرفا خوانده اند که نسب به علی (ع) می برد. پیش بینی های او شامل وقایع دوران صفویه و بعد از آن می شود و اهمیت آن از این جهت است که صفویه، قرنها پس از مرگ او به قدرت رسیده اند..قــدرت کردگــار می بـینــم حالــت روزگــار می بـینــم
ازنجوم این سخن نمی گویم بلکـه از کردگــار می بینــم
از سلاطیــن گــردش دوران یک به یک را سوار می بینم
هر یکی را به مثل ذره نــــور پرتــوی آشکــار می بـینــم
از بـزرگـی و رفعـت ایشــان صفــوی برقرار می بینـــم
……………………..
آخــر پادشاهـــی صفــــوی یک حسینی*به کار می بینم
*آخرین پادشاه صفوی، شاه سلطان حسین؛ شاهی فاسد و ستمگر بوده است.
نادری در جهان شــود پیــدا قامتــش استــوار می بینــــم
آخــر عهــد نـوجــــوانی او قتــــل او آشکـــار می بینـــم
شهر تبریز را چو کوفه کنند شهــرطهــران* قرار می بینم
* اشاره به انتقال پایتخت به تهران.
بعد از آن دیگـری فنا گردد شـاه دیگـر به کـــارمی بینم
که محمـد* به نـام او باشــــد تیـــغ او آبــدار می بــینـــم
* بنابر ویژگیهایی که از او می گوید، مرادش احتمالاً محمد شاه قاجار است نه ،آغا محمدخان قاجار.
چــارده ســال پادشاهـــی او دولتــش کامکــار می بینــم
سال کز مرغ می شـود پیــدا مــرگ او آشکــار می بینـم
……………………..
ناصر الدین به نصـرت دوران چـارده هشـت سال*می بینــم
* عدد مزبور با هیچ یک از ارقام تاریخی در مورد ناصرالدین شاه تناسبی ندارد و نزدیک تر آن است که بگوییم مربوط به سن او در هنگام تاجگذاری باشد که البته این هم دقیق نیست زیرا مجموع هشت و چهار، 22 است حال آن که وی در 18 سالگی به قدرت رسیده است.
……………………..
از شهنشــاه ناصـر الدین شـاه شیــونــی بیــم دار*می بینــم
* اشاره به ترور ناصرالدین شاه.
روز جمعـــه ز شهر ذیقعــده تن او در مـــــزار می بــینـم
بعد از آن شه مظفــر الدین را شاهیِــش ناگــوار می بینــم
چـارشنبـه ز شهـر ذیقعـــــده* مــرگ او آشکــار می بینـم
* مرگ هر دو ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه در ذیقعده واقع شده است بنابراین پیش بینی او در این باره دقیق می باشد.
از الــف تا بـه دال می گویـم شاه و شاهــی فکارمی بینـم*
* اشاره به نهضت مشروطیت ایران و تهدید پایه های سلطنت قاجاریه است.
درخراسان ومصروشام وعراق فتنــه و کـــارزار می بینـــم
جنگ وآشوب و فتنه ی بسیار در یمیــن و یســار*می بینـم
* آغاز جنگ جهانی اول، مصادف با ، آخرین روزهای عمر مشروطیت ایران.
غــارت و قتــل لشکــر بسیـار در میــان و کنــار می بـینـم
شه چو بیرون رود ز جاگاهش* شاه دیگــر** بکارمی بـینـم
* مراد، احمد شاه قاجار است، جالب آنکه به خروج او از کشور اشاره می کند و نه مرگ او.
** مراد، رضا شاه است.
چون فریدون به تخـت بنشینـد نوکرانـش قطـــار می بینــم
متصف بر صفات سلطان است لیک من گرگ وار می بینــــم
دائـم اسبـش به زیر زیـن طــلا کمتـر آن را سـوار می بینـــــم
عدل و انصـاف در زمانـه ی او همچــو هیمـه به نـار می بینــم
علمــــــای زمــان او دائــــــم همــه را تـــــار ومــارمی بینــم*
* تقابل دولت با دین و روحانیت، هیچ گاه در تاریخ ایران، به اندازه ی دوران حکومت رضا شاه نبوده است. او کوشش کرد تا لباس روحانیت را از بین برده و به کلی سازمان روحانیت را فرو بپاشد.
هست فصل حجاب در عهدش فصــل را بــی اعتبــارمی بینم*
* مهم ترین اقدام ضد دینی رضاشاه، کشف حجاب زنان بود.
جنگ سختی شود تمــام جهان* کوه و صحــرا فکــار می بینـم
* اشاره به آغاز جنگ جهانی دوم.
کــــار و بـــار زمانــه وارونـــه قحط و هم ننگ وعار*می بینم
* اشاره به نابسامانی شدید اقتصادی در ایران و گسترش قحطی، همچنین اشغال کشور توسط متفقین و خیانت رجال سیاسی، در همکاری با بیگانگان.
چون دو ده سال*پادشاهـی کرد شهیــش بـــرکنــار**می بـینــم
* البته رضاشاه، بیست سال پادشاهی نکرده اما عملاً از سوم اسفند 1299 تا شهریور 1320، قدرت را در اختیار داشته است.
** اشاره به برکناری و تبعید رضاشاه.
پسرش چــون به تخت بنشینـــد بوالعجــــب روزگــار می بینم
نوجوانــی به ســان ســرو بلنــد رستمــش بنـده وار می بینــم
در امور شهــی است بی تدبیـــر لیکنــش بخت یــــار*می بینـم
* خود محمدرضا پهلوی نیز معتقد بود که در کار پایداری سلطنتش، علیرغم حوادث سهمگین که می توانست طومار حکومت او را در هم بپیچد، همواره بخت یار او بوده تا جایی که مدعی بود که خداوند حامی اوست.
بس فرومـــایگـــان بـی حاصـل حامـــل کـار و بــار می بینـــم
مذهب و دین ضعیـف می یابــم مُبتــدع* افتخــــارمی بــینـم
* بدعت گزاری در دین.
ظلم پنهــــان، خیانــت و تزویــر بر اعاظـــم شعــــــار می بینـم
ظلمــت ظلــم ظــالمــان دیــــار بی حــد و بی شمــار می بینــم
ماه را رو سیـــــــــاه می یابــــم مهــــــر را دل فکـــار می بینــم
دولـــت مرد و زن رود به فنـــــا حال مــــردم فکـــــار می بینــم
غــــارت و قتـــل مــردم ایــران دست خــارج به کــار می بینــم
کهنــه رنـــدی به کـار اهرمنــی* انــدر این روزگـــار می بینـــــم
* بسیار عجیب است که او ابتدا دخالت خارجی را در غارت و قتل مردم ایران مورد اشاره قرار می دهد، سپس آن قدرت خارجی را شیطانی قلمداد می کند ( شیطان بزرگ؛ آمریکا).
دور او هــم تمـــام خواهـد شـد لشکـــری را ســـوار می بـینـم
شور و غوغــای دیـــن شود پیدا* سر به ســــر کــارزار می بینـم
* اشاره به وقوع انقلاب اسلامی ایران و مبارزات گسترده ی مردمی از یک سو و کشتار مردم به دست جلادان رژیم شاه، از سوی دیگر.
قصــه ای بس غریــب می شنـوم غصــه ای در دیـــار می بینــم
جنگ و آشـــوب و فتنه ی بسیار نام او زشـت و خـوار*می بینـم
* محمد رضا پهلوی، تنها شاهی است که مردم ایران، مستقیماً او را مورد خطاب قرار داده و مرگ بر او گفتند. بنابراین وی خوارترین شاه در سلسله پادشاهی ایران است.
کم ز چل* چون که پادشاهی کرد سلطـــه اش تار و مار می بینـم
* اشاره به 37 سال حکومت محمدرضا پهلوی.
غم مخورزانکه من دراین تشویش خرمــــیّ وصــل یار می بینــم
بعد از او شـــاهی از میــان بــرود عالمـــــی چون نگــار می بینـم
سیـــدی را ز نســـل آل رســـول نــــام او، بـرقـرار*می بینـــم
* اولاً سیادت امام خمینی (ره) را تصریح می کند، ثانیاً نام او را نیز تعیین می نماید زیرا عدد واژه ی « برقرار» به حروف ابجد، 710 و عدد واژه ی «خمینی» نیز 710 می باشد.
نایــب مهدی(عج)* آشکـار شـود ســروری را ســـــوار می بینـم
* نیابت عام حضرت ولی عصر ارواحنا فداه، از پایان غیبت صغری، آغاز شده است اما هیچگاه نیایت عام فقها، آشکار و علنی و عملیاتی نبوده است تا اینکه با وقوع انقلاب اسلامی ایران، نیابت عام فقها، فعلیت یافت و حکومت ولایت فقیه؛ با تکیه بر نیابت عام حضرت حجت عجل الله فرجه، تأسیس گردید.
پیشــــــــــوای تمـــام دانــایـــی رهبــــــری با وقـــــار می بینم
متصــف بر صفــات سلطانیســت لیـــک درویــش وار می بینـم
رهنمــــا و امـــام هفت اقلیــم نــــام او را شعــار می بینـــم
همچــو مولا جلال الــدین مولا شمس تبریــــز وار می بـینـــم
بندگــــــان جناب حضـــرت او* سر بســــر تاجــــدار می بینـم
* اشاره به مسئولینی است که تحت ظلّ ولی فقیه، یکی پس از دیگری خدمت می کنند.
گوهر شب چــراغ بهر کمــــال آن دُرِ شـــاهــــوار می بینــــم
هرکجا رو نهـــد به فضـــل الاه دشمنـــش خاکسـارمی بینــم*
* در روایات معصومین (ع) نیز این بشارت به چشم می خورد که حکومت جمهوری اسلامی، از شکست و ناکامی مصونیت دارد. تا قبل از آن، دور دورِ پیروزی فتنه ها بر اهل حق است اما در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سهمگین ترین فتنه ها ، با امداد الهی، ناکام می ماند. امام خمینی نیز پیش بینی فرمودند که ملت ایران، پرچم را به امام عصر(عج) تسلیم خواهد نمود.
بــا کرامــــات و جامـــع آداب آصــــف روزگـــــار می بینـم
تا چهل سال ای برادر من دوره ی شهریــــــار می بینــم*
* در روایات آمده است که « … کذب الوقّاتون » تعیین کنندگان وقت ظهور، دروغ می گویند. در بیت اخیر ، ظاهراً وقت تعیین شده است اما توجه به این نکته ضروری است که اولاً شاعر، روز و ماه و سال تعیین نکرده، ثانیاً چه بسا او زمان وقوع را مدّ نظر ندارد و صرفاً به ترتیب حوادث اشاره می کند، ثالثاً امروز برای ما معلوم شده که نظام جمهوری اسلامی، کی تأسیس شده و کی چهل ساله می شود، اما برای او معلوم نبوده است، رابعاً عدد چهل، یکی از اعداد مقدس در اسلام شمرده شده و چه بسا مراد، خودِ عدد چهل نباشد بلکه شاعر از باب تقریب به آن توجه کرده و مراد او این است که پس دوره ای که از حکومت جمهوری اسلامی گذشت، امام زمان(عج) ظهور خواهند کرد. بنابر این برای ما فقط این نکته مهم است که انشاءالله ، جمهوری اسلامی، به حکومت آن حضرت متصل خواهد شد ؛حقیقتی که هم در روایات معصومین به آن اشاره شده و هم امام خمینی به آن تصریح فرموده اند.
نکته ی دیگر آن است که شاعر نمی گوید: «دور آن شهریار می بینم»، بلکه می گوید:«دوره ی شهریار می بینم» ؛ زیرا درصورت اول، حکومت شخص خمینی کبیر باید ادامه می یافت و توسط او به صاحب اصلیش تسلیم می شد اما در مصراع اصلی تصریح می کند که طول حیات جمهوری اسلامی، دوره ی شهریاری خمینی کبیر است و حکومت از اندیشه ها و آرمانهای او منحرف نمی شود .
بعدازآن خود امام خواهد بود که جهــان را مدار می بینـــــم
صورت و سیرتـش چو پیغمبــر علم و حلمش شعار می بینـم
قـــــائم شــرع آل پیغمبــــــــر به جهان آشکـــــــار می بینم
میم وحا، میم ودال می خوانند نـام آن نامــــــدار می بینـم
از کمربنــد آن سپهـر وقـــار تیغ چون ذوالفقـار می بینم
جنگ سختــی شود تمام جهـان* کوه و صحــرا فکــار می بینـم
* احتمالاً جنگ جهانی سوم.
مردمـــان جهــان ز انس و پری همــــه را در فــــرار می بینــم
مر مسیـــــح از سمـا فـرود آیـد گــــوردجــــال زار*می بینـــم
* یکی از علائم قطعی ظهور، پیدایش دجال است. بسیاری از متفکران امروز، دجال را همان دستگاه عظیم تبلیغاتی، هنری و رسانه ای غرب جدید می دانند که مجهز به کارآمدترین سلاحها؛ یعنی تکنولوژی فرا پیشرفته ی ارتباطات می باشد و همه ی وجهه ی همت خود را در تخدیر ذهن و اندیشه و تخریب فرهنگی ملل جهان قرار داده است. بنابر روایات، پس از رجعت حضرت مسیح(ع)، و با توجه به اینکه خواستگاه دجال، مغرب زمین بوده و ظاهراً از تمدن مسیحی برخاسته است، کار نابودی او ،به مسیح(ع) سپرده می شود.
رنگ یک چشم اوبه رنگ کبود* خری بر خر ســوارمی بینــم**
* در روایات است که دجال، یک چشم دارد و آن چشم که رنگی کبود دارد، همه ی صورت او را اشغال کرده است و همه ی نظرها را به خود جلب می کند و همه ی ملل جهان به او می نگرند. برخی، این ویژگی ها را با تلویزیون و مانیتور رایانه تطبیق داده اند.
** خری بر خر سوار، اشاره به این است که مبنای تفکر و دعوت دجال، حماقت و جهل بوده و کار اصلی او این است که مردم را از حقایق هستی، غافل نماید و آنان را به جهل و تن پروری و زر اندوزی و فساد و شهوت و دنیا طلبی، سرگرم کند.
هر قـــــدم از خرش بود میلـــی دورگردون غبـــــارمی بینــم*
* ویژگیهای مزبور که البته در روایات نیز با همین تعابیر اشاره شده است، نشان می دهد که دجّال، انسان نیست زیرا هر قدم او یک میل راه است و وجود او، تمام دور گردون و منظومه ی شمسی را مثل غباری پر کرده است، بنابر این دجال، امواجی است که به سرعت منتشر می شود و از طریق ماهواره ها که دور گردون در حرکتند، به همه جای زمین ، منتشر می گردد.
آل سفیـــــان* تمام کشتــه شوند با هـــزاران ســــوار می بینـم
* همه می دانیم که یکی از علائم قطعی ظهور، خروج سفیانی است. سفیانی بنابر آنچه در روایات آمده است، یک شخص نیست بلکه یک جریان اقتدارگرا؛ متشکل از سفیانی های متعدد است که سلطه را دنبال می کند. همه این را هم می دانیم که دشمن ترین دشمنان پیامبر(ص)، ابوسفیان و پس از او ، دشمن ترین دشمنان آل پیغمبر(ع)، آل سفیان یا همان بنی امیه بوده اند. پس جریان سفیانی، یک جریان تاریخی است که از ابوسفیان آغاز شده و با معاویه و یزید و بنی امیه و سپس همه ی سلطه گران فاسد که در مقابل حق و حقیقت ایستاده اند، ادامه یافته است و سرانجام به سفیانی عصر ظهور ختم می شود که به تمام قامت، در مقابل فرزند پیامبر خواهد ایستاد اما این بار با همه ی سپاهش، نابود خواهد شد.پس سفیانی عصر ظهور، همان جریان سلطه ی جهانی است که حق و عدالت را برنمی تابد. نابودی سفیانی، در حقیقت، انتقام از همه ی ظلمهای تاریخی و خونهای به ناحق ریخته شده است؛ مخصوصاً انتقام از بزرگترین ظلم و خونریزی تاریخ، که در کربلای حسینی رقم خورد.
مهــــدی وقت و عیســـی دوران هر دو را شهســـــوار می بینــم
دیـن و دنیــا از او شـــود معمور خلق از او، بخت یـــار می بینم
مسکنش شهر کوفه خواهد بـود دولتـــــــش پایــــدار می بینم
هفــــت باشـــد وزیر سلطانـــم همـــــه را کامکـــار می بینــم
زینـــت شـــرع و رونــق اسلام محکـــــم و استــــوار می بینم
عاصیـــــان از امـــام معصومــم خجـــل و شرمســـار می بینـــم
گرگ با میــش، شیـــر با آهـــو در چـــــرا، برقـــرار می بینــم*
* کنایه از گسترش عدل و امنیت و رفاه بر جغرافیای زمین، تحت حکومت واحد جهانی حضرت حجت روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء
نه درودی به خـــود همی گویم بلکـــه از ســـرّ یار می گویـــم
نعمــت الله نشستــــه در کنجــی همــــه را در کنـــــار می بینم.
تشکر. واقعا نیاز است انسان روایت های مختلف را بشنود. البته قافیه های این شعر از جهت گسترش بسیار عالی هستند. که باعث از دست رفتن اعتماد به روایت ها شده. در حقانیت کلی حکومت وقت هم نگاه به دشمنانش کافیه. و نیازی به این شعر نیست.
شعری که در خود سایت نوشته شده در صحیح ترین حالت ممکن،و ترتیب سال درش رعایت شده،ولی شعری که شما نوشتید صدسال اخرش مثل سالاد درهم ریخته شده! اول اینکه لفظ برقرار در ابیات اصلی وجود نداره و در دسته نسخه های تحریف شده قرار داره ، دوم اینکه ماه را رو سیاه میابم داره اشاره به ویروس کرونا میکنه،چون ابجد ماه و کوید یکسان و با بررسی تاریخ های اعلام سویه ها در نجوم متوجه ربطش به ماه میشید،البته شما تقصیری ندارید چون کامنت شما مربوط به قبل کوید هست ولی ترتیب ابیات باید بدرستی رعایت بشه،پس این بیت مربوط به زمان شاه نیست...در مورد مدت زمان سلطنت رضاشاه هم فکر نمیکنم نیازی باشه ما مته به خشخاش بزاریم!!زمان سلطنت ناصرالدین هم منظور چهارتا ده و هشت یعنی منظور چهل و هشت سال...که بازهم نیاز نیست مته یه خشخاش بزاریم و بگیم توی جشن پنجاه سالگی سلطنتش کشته شد!ما کوچکتر از آنیم که درمورد شاه نعمت الله ولی،نظر بدیم و بگم اینرا درست گفته انرا کمی خطا گفته! قطعا جایگاهش را بدرستی درک نکردیم چون خود ایشان فرمودند که از نجوم این سخن نمیگویم،بلکه از کردگار میگویم...یعنی ایشون فیلمنامه را دیده و گفته،پس سخت حتی ایشون را پیشگو خطاب کنیم....درکل بنظر میاد ابیات ابعاد بسیاری دارند و فقط باید توسط بزرگان اهل طریقت تفسیر بشن و بهتره ما با انتشار نسخه های تحریف شده باعث گمراهی کسی نشیم..
سلام دوستان ،پنجمین میتونه ده پنجاه وششمین هم سال باشه یعنی سال 56 نزدیک به سال انقلاب به شمسی، برای دوره آخر زمان هم بهتره به پیشگویی مربوط به سلاطین هند رجوع کنید که کمتر تحریف شده
عزل و نصب تبکجی منظور شاه نعمت اله این بوده که در روسیه ولادیمیر دو بار و مدودف هم دو بار رییس و معاون میشوند.
با تشکر از گنجور اصل شعر همین است. شاید بعضی از صوفیه میخواهند از شاعر یک بت بسازند
غزلی خواندم در یکی از سایت ها
دیدم چه به مناسب حاشیه نویسان این شعر است
نه من از روزگار می بینم نه هم از کردگار می بینم
ای شمایان گرفته دامن جهل عقل را در فرار می بینم
ملتی خو گرفته بر هذیان ابلهان بی شمار می بینم
چشم ها روشن از جمال شما عقل را شرمسار می بینم
جامتان از خرافه لبریز است همه را می گسار می بینم
قوم بدبخت بی خرد را بین خیل بی اختیار می بینم
سر نهاده به سجده ی مهمل همه را بنده وار می بینم
تا که قومی چنین فنا رفتند قامتی بس نزار می بینم
هرچه پنهان کنیم سستی را ضعف ها آشکار می بینم
تا که در بند این خرافاتی سکّه ات کم عیار می بینم
چشم بگشا که عمر می گذرد سال ها بی بهار می بینم
درّ رخشان به دامنت بسیار بر خزف اعتبار می بینم
گر بگوید ” لیام “ و تو خندی شام تو پایدار می بینم
نا باور
جناب نا باور،
باور بفرمایید ، از خواندن شعر زیبای لیام حظ وافر بردم .
درود بر صاحب خیر ( لیام ) و باعث خیر که سرکار باشید.
با سلام
اصل دیوان اینجاست :
پیوند به وبگاه بیرونی
سلام
بهعقیده من اصل شعر حضرت شاه همین است که سایت محترم گنجور درج کرده است و به نظر من همین حالا را منظور نظر دارد. یکی این که نوشته است: سکه نو زنند بر رخ زر - درهمش کم عیار می بینم
که می تواند حکایت کاهش ارزش پول ما باشد و شاید هم حذف چند صفر از پول ملی ما
دیگر این که فرموده است که: عزل و نصب بتک چی و عمال - هر یکی را دوبار می بینم
آیا نه این است که در زمان حاضر رییس جمهورها هر یک دو بار انتخاب می شوند؟!
دیگر از در خراسان و مصر و شام و عراق - فتنه و کارزار می بینم
کهمی تواند همین طالبان و داعش باشد
حتی در آن بیت که فرموده است: هریک از حاکمان هفت اقلیم - دیگری را دچار می بینم
شاید تغییرات سیاسی جهان از جمله خروج بریتانیا از اروپا و انتخاب ترامپ و اتفاقات احتمالی بعدی باشد
و خیلی های دیگر که خودتان ملاحظه می فرمایید.
در طول تاریخ این حاکمان و پادشاهان بوده اند که خواسته اند این قصیده را تحریف و چیز هایی اضافه یا کم کنند و صوفیه علاقه ای به تحریف نداشته اند.
صوفیه اعتقاد دارند که شیوه زندگانی و مسلملنی و بندگی کردن شاه نعمت الله ولی از این به اصطلاح پیش گویی ها ارزشمند تر است
واقعا که نوشتن این حاشیههای بعضا سخیف ، بعضی از صفحات رو در حد صفحات طنز و فکاهی ، تنزل داده .
طرف چنان ضرب و تقسیم و تانژانت و انتگرال گیری کرده ! و به تاریخ دقیقی رسیده که خود جناب شاه نعمتالله شگفت زده به نظاره ایستاده! و جالبتر اینکه چنان اسراری به تاریخ مکشوفه و رویدادی در سال 92 داشته که گویا هرگز قرار نیست سال 92 از راه برسه! این در حالیه که الان دقیقا ساعت هفت صبح پنجشنبه چهاردهم بهمن ماه سال یک هزار و سیصد و نود و پنج (1395.11.14) خورشیدی میباشد !!!!
نمیدونم اون افراد الان اصلا به این سایت سر میزنند یانه ، و اگه این مطالب علمی!! خودشونو ببینند چه حالی بهشون دست میده!! البته مشخصه که هیچ !!!! (گنجور جان ! حداقل شما پاک کن این فکاهینامه ها را !!! )
ممنون دوست گرامی. نسخه خطی جالبی بود که خیلی از تکات را اشکار ساخت. این گویا در زمان ناصر الدین شاه نوشته شده است و می تواند منبع مهمی از پیشگویی ها باشد چون لاقل از زمان بعد از قاجار را بما بدون تحریف خواهد گفت ولی من هر چه گشتم اثری از پیش گویی ندیدم ! اگر شما دیدید لطفا به من هم بگویید چون بسیار جالب خواهد بود. این کتاب حتما به دید ناصرالدین شاه هم رسیده است با ان مدح و ثنای اول ان. ولی پیشگویی کجاست . نکند اساسا وجود ندارد و این نسخه وزین هم این مطلب را ثابت می کند. اگر هم بوده باشد جزو اشعار رسمی شاه نعمت الله نبوده است و معلوم نیست چه کسی آنها را و با چه طریقی عنوان کرده است . شخصا به سر یار شاه نعمت الله معتقدم ولی به دروغ گویی بشر هم ایمان دارم. در همین کامنت دانی ببین چطور کثیف ترین و رذل ترین حکومت تاریخ ایران را که دوران قاجاریه پیش ان طلاست را با این اشعار تایید غیبی می کنند. زمین و زمان را به هم می بافند تا بلکه خودشان و حکومت شیطانی خود را به مصدر عالم غیب متصل سازند تا بلکه بتوانند بیشتر دزدی کنند ! من در زیر لینک پی دی اف این کتاب را مب گذارم اگر کسی در آن پیش گویی دید به من هم اطلاع دهد خوشحال خواهم شد.
پیوند به وبگاه بیرونی
در جواب آسمان آبی :
در صفحه های 16 - 17 - 18 فایل pdf در حاشیه صفحه و به صورت دستی نوشته شده .
خیلی متشکرم محمد جان. این حاشیه که ظاهرا با قلم آبی نوشته شده است جزو کتاب نیست و معلوم نیست چه کسی با چه منظوری این کتاب خطی ارزشمند را لکه دار کرده است! البته همین حاشسه نویسی ناشیانه هم تفاوت های اساسی با قصیده بالا دارد! و خود می تواند منشا سوالات بسیار دیگر باشد از جمله اینکه نامی از مهدی در ان ندیدم. باز هم سوال اساسی برجاست. قدیمی ترین سندی که این اشعار را که بسیار معروف هستند را نشان دهد کجاست؟ همه می گویند مال ما اصل است ولی سندی برای ان ارائه نمی کنند . بعد هم برای خود می نشینند حساب و کتاب می کنند و ابجد می اندازند و این تفسیر های خنده اور را می نویسند. حقیقتش را بخواهی از عالم درویشی بی بهره نیستم و مطالعات روانشناسی و اسپریچوالیزم دارم و با مبانی علمی و روحی پیشگویی اشنایی دارم. و پیشگویی هایی نیز برای خودم اتفاق افتاده است ولی دستکاری در اشعار عارف نامدار ایرانی خیانت است. چسباندن پلید ترین و دروغگو ترین حاکمان به او اهانت به شاه نعمت اله است. حالا باز هم تکرار می کنم که این اقایان محترم بجای تفسیر های کذا بگردند و سندیت برای ادعای خود نشان دهند. دوستی در بالا در رد این اشعار ادرس مجمع الفصحا را داده بود ولی من در صفحه 45 جلد دوم چیزی نیافتم. ممنون خواهم شد اگر ادرس دقیق تری بدهند.
در همون صفحه ۱۶ از حکومت مهدی میگن ایشون
ولی ربطش به حکومت دیگر رو من جایی ندیدم
/*/*/*/*/*/*/*/****************************/*/*/*/*/*/*/*/*/*/
با این همه حاشیه ای که واسه این شعر به وجود اومده کنجکاو شدم و کل دیوان چاپ سنگی که دوستان لینکش رو در بالاتر گذاشتن صفحه به صفحه جستجو کردم اما در هیچ جایی از کتاب این ابیات رو پیدا نکردم! جز در حاشیه نویسی با خودکار آبی که معلوم نیست کار کدوم بیمار روانپریشیه که به خودش اجازه داده همچین عملی انجام بده.
الله و اعلم
/*/*/*/*/*/*/*/****************************/*/*/*/*/*/*/*/*/*/
گفت:
الناس علی دین ملوکهم!
احسنت بر «ملوک» پر شوکت عصر جدید ما ٬ که چه کرده اند در گسترش و تعمیق خرافات! نمونه ی غلیظ و پررنگش ٬ حاشیه های نوشته شده بر این شعر!
وقتی زبان ها رو می برن و قلم ها رو می شکنن ، نقد خردمحور نه تنها فرصت بروز وظهور پیدا نمی کنه ، که کم کم به قول قدما ، مثل عنقا و کبریت احمر نایاب می شه ...
گسترش اعتقاد به پیشگویی وقایع ،
از نشانه های انحطاط فرهنگی یه جامعه ست.
یک خدای سر براه / پیشوایانِ گناه
مردمی بی گوش و چشم / نسل های اشتباه ...
آسمان آبی شما قصیده شماره 25 رو حتما بخونید که شاه نعمت الله شیعه بودن خودش رو داد میزنه . لطفا نسنجیده سخن نگویید و افکار باطل خودتون رو نشر ندهید .م به دم دم از ولای مرتضی باید زدن
دست دل در دامن آل عبا باید زدن
نقش حُب خاندان بر لوح جان باید نگاشت
مُهر مِهر حیدری بر دل چو ما باید زدن
دم مزن با هر که او بیگانه باشد از علی
گر نفس خواهی زدن با آشنا باید زدن
روبروی دوستان مرتضی باید نهاد
مدعی را تیغ غیرت بر قفا باید زدن
لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار
این نفس را از سر صدق و صفا باید زدن
در دو عالم چارده معصوم را باید گزید
پنج نوبت بر در دولت سرا باید زدن
پیشوائی بایدت جستن ز اولاد رسول
پس قدم مردانه در راه خدا باید زدن
گر بلائی آید از عشق شهید کربلا
عاشقانه آن بلا را مرحبا باید زدن
هر درختی کو ندارد میوهٔ حب علی
اصل و فرعش چون قلم سر تا به پا باید زدن
دوستان خاندان را دوست باید داشت دوست
بعد از آن دم از وفای مصطفی باید زدن
سرخی روی موالی سکه نام علی است
بر رخ دنیا و دین چون پادشا باید زدن
بی ولای آن ولی لاف از ولایت می زنی
لاف را باید که دانی از کجا باید زدن
ما لوائی از ولای آن ولی افراشتیم
طبل در زیر گلیم آخر چرا باید زدن
بر در شهر ولایت خانه ای باید گزید
خیمه در دارالسلام اولیا باید زدن
از زبان نعمت الله منقبت باید شنید
بر کف نعلین سید بوسه ها باید زدن
قصیده شماره 27 بود اشتباه 25 تایپ شد
البته در تمام قصیده ها یا به صورت مستقیم یا غیر مستقیم به ولایت حضرت علی اشاره شده
کسی که معتقده یه نفر می تونه اتفاقات آینده رو پیش بینی کنه (اتفاقاتی که علم هنوز نتونسته پیش بینی کنه؛ مثل پیش بینی حکومت های آینده و پیش بینی زلزله و امثالهم) یه خرافاتی ِ به تمام معناست و حتما به مذهب و جادو جنبل و تقدیر گرایی یا حداقل یکی از اینا باور داره.
در این که شاه نعمت الله فرد بسیار بزرگی بوده نمیشه شک کرد ولی چیزی ک هست انقد نسخه های مختلف از ایشان خوندم ک همه ادعای راست بودن میکردن ک دیگه نمیتونم بهشون اعتماد کنم در ضمن از یاد نبریم حضرت حافظ هم انگار از ایشون دل خوشی نداشته و توی اشعاری به شاه نعمت الله تیکه های زیادی انداخته
ما که خاک را به نظر کیمیا کنیم با گوشه چشمی صد درد را دوا کنیم(شاه نعمت الله)
آنان که خاک را به نظر کیمیاکنند آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند
دردم نهفته به ز طبیبان مدعی باشد که از خزانه غیبم دوا کنند
گر سنگ از این حدیث بنالد عجب مدار صاحب دلان حکایت دل خوش ادا کنند (حافظ)
یا جایی دیگه میفرمایند
حافظ مدام وصل میسر نمیشود شاهان کم التفات به حال گدا کنند
والا اشعاری که نوشتین بیشتر شبیه به تعریف و تمجید بود تا تیکه انداختن
سعی میکنم اشعار کامل را که باچندین نسخه رویت کردم وبالای دویست بیت ویابیشتره را دراینجا بگذارم با انکه قلبا نمیخواهم ولی ازبس که به ان اضافات کردن وهرگروه طبق اعتقاد سیاسی خود شرح داده یا بدون تخصص در علم حروف شرح داده ابیات را انشاللله میگذارم
دوستان گرامی این شعر از شاه نعمت ا... ولی نیست با بررسی کلمات و اوا لحن کلام و ترتیب لغات بیشتر به اشعار سده های بعد و دوران قاجار شباهت دارد اگر من قبلا این شعر ندیده بودم و کسی میپرسید گمان میکنی شاعر این شعر کیست با اطمینان بالا نام قا آنی شاعر دوران ناصری میگفتم قطعا این ابیات با روحیات و کلام شاه نعمت ا.. نمی خواند همچنین شاعر خود را علنی نمکند شاید از ترس این احتمال هست که شعر در زماند یکی از سو قصد ها بجان نا صرالدین شاه سروده شده باشد شاعر از بیان آنچه قصد گفتن آنرا دارد ترس و واهمه دارد و هوشیارانه آن را در جایی نوشته که باقی بما ند در هر حال ربطی به شاه نعمت ا.. ندارد و ربطی به دوران ما و بعد از ما هم ندارد
در یکی از حواشی بالا شخصی که سعی کرده خودش را بسیار هم علمی و موجه جلوه بده، و بظاهر نسخهء کامل شعر رو هم آورده و شبیه آخوندا بالای منبر به تفسیر شعر نشسته و تمام سعی خودشو کرده که تمام ابیات خوب رو به این نظام و تمام ابیات بد رو به قبل از این نظام ربط بده؛ تا جایی که بعنوان نمونه در تفسیر بیت:
"سیدی را ز نسل آل رسول/ نام او برقرار می بینم
برای فریب مخاطب، عدد ابجد کلمه"برقرار" رو 710 معرفی میکنه تا با عدد ابجد کلمهء "خمینی" یکی دربیاد، درحالیکه عدد ابجد "برقرار" 703 است و نه 710.
این کار ایشون یا از بیسوادی است، یا شیادی. شما چی فکر میکنید؟
برخی دوستان که محققانه وارد موضوع شده اند و نسخه خطی رو بررسی کردند به این نکته اشاره کرده اند که چنین شعری در دیوان خطی موجود نیست و تنها یک بیمار با خودکار آبی شعری شبیه با این شعر حاشیه نویسی کرده است. خدمت دوستان باید عرض کنم بله درست دیدید اما دقیق ندیدید. اگر اسکن این مدرک رو دارید مجددا چک کنید چند صفحه بعد یا اگه یادم باشه قبل از خودکار آبی آثار پارگی دیده میشه. اگر میتونید به نسخه خطی دسترسی داشته باشید که کاملا واضحه. این شعر چیزی داشته که نباید خوانده میشده و عامدانه پاره شده و احتمالا بعد از تحریف با خودکار آبی حاشیه نویسی شده است زیرا بعید به نظر می رسد که وسط دیوان و دقیقا گویا همین شعر در اثر حوادث دوران و یا حمله مغول غیب شده باشد (شوخی). امیدوارم کمکی به دوستان محققم کرده باشم.
چیزی که از این شعر می فهمم اینه که داره در مورد یک وضعیت نا به سامان در جهان حرف می زنه،نه فقط در ایران ...از دیدن محاسبات دوستان در سالیان گذشته هم بسیار خندیدم:) پس این حرفها تازه نیست .من در ماههای اخیر در مورد پیش گویی شاه نعمت اله زیاد شنیده بودم و امروز جستجو کردم تا ببینم چیست! و مستفیض شدم:)
هر کسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
در غرب نوستراداموس و در ایران شاه نعمتاله ولی پیامبران پیشگو هستند. برخی بر آنند که بسیاری را از وقایع بعد از خود را پیشگویی کردهاند. از انقلاب فرانسه و ایران و جنگهای جهانی تا قیام موعود. اثبات درستی یا نادرستی این پیشگوییها از نظر علمی ممکن نیست.
این سادگی در بیان جناب نعمت الله ولی، نشان از تسلط کافی ایشان بر ادب فارسی است. لازم می دونم اشاره کنم که بیش از همه ی سرایندگان فارسی گوی، جناب شیخ احل سعدی بزرگوار، سبک فارسی نویسی ساده شده رو دنبال فرمودند که با خواندن مطالب ایشان به این مهم پی خواهیم برد. 3 مرداد 1397 خورشیدی- 7:33 صبح
آفری بر تو لیام عزیز
درست و بجا نوشتی:
ای شمایان گرفته دامن جهل عقل را در فرار می بینم
ملتی خو گرفته بر هذیان ابلهان بی شمار می بینم
چشم ها روشن از جمال شما عقل را شرمسار می بینم
جامتان از خرافه لبریز است همه را می گسار می بینم
قوم بدبخت بی خرد را بین خیل بی اختیار می بینم
سر نهاده به سجده ی مهمل همه را بنده وار می بینم
تا که قومی چنین فنا رفتند قامتی بس نزار می بینم
هرچه پنهان کنیم سستی را ضعف ها آشکار می بینم
تا که در بند این خرافاتی سکّه ات کم عیار می بینم
چشم بگشا که عمر می گذرد سال ها بی بهار می بینم
درّ رخشان به دامنت بسیار بر خزف اعتبار می بینم.
بهترین بود علیه خرافات شاه نعمت الله و حاشیه نویسان خرافه جو.
سلام
من متن شعر بالا و تمامی کامنت ها را خواندم
درکتابی که از سایت خارجی آرشیو لینک دادید شعر با خط آبی و دستی نگاشته شده که مقداری سندیت را خدشه دار میکنه
البته چند نکته قابل توجه است :
اول اینکه در همان صفحه نشانه ای از پارگی صفحه دیده میشه که احتمال داره صفحه ای به عمد از کتاب حذف شده باشد و بعدا این قصیده شماره 21 به صورت دستی دوباره اضافه شده باشد
نکته دوم-کتاب پیش گوییهای شاه نعمت الله ولی است که در سال 1942 با زبان اردو نوشته شده است که من لینک آن را دراختیارتان قرار می دهم:
پیوند به وبگاه بیرونی
دراین کتاب سه شعر وجود دارد که به زبان اردو ترجمه و تفسیر شده اند -شعر دوم همین شعر شماره 21 بالا است البته با قدری تفاوت .همچنین شعر شماره 1 در این کتاب که در خصوص هند پیشگویی کرده است هم بسیار جالب است مخصوصا درقسمت انتهایی آن که عدد 40 را بکار برده و نهایتا باز اشاره به ظهور می کند.
همچنین شعر سوم که بنده دقیقا متوجه نشدم در مورد چه قوم و سرزمینی است ،قسمت آخرش دوباره به ظهور اشاره کرده است.
جنگ هفتاد دو ملت همه را عذر بنه
چو ندیدند حقیقت ره افسانه زدند
حافظ
این جور که شما از ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه و ... نوشتید ، فکر می کنم این چند بیت هم جا مونده باشه. لطفا اینها رو هم اضافه کنید تا این خزعبلاتتان تکمیل گردد.!!!!!!
مشکلاتی که هست در دولت
همه را از دلار می بینم
می رود این "ترامپ" لا مذهب
دولتش برکنار می بینم
سوریه می شود شبیه بهشت
و اسد بر قرار می بینم
حوثیان در یمن شوند پیروز
دشمنان در مزار می بینم
در عراق مقتدای صدر حاکم
جعفری برکنار می بینم
ماهیان در میان کوهستان
فیلها بر چنار می بینم
مردمان غرق در جهالت و فقر
و بزرگان چه خوار می بینم
و.......
جز تاسف خوردن بر این جهالت و نادانی مردمان ما چه می شود گفت که در طول تاریخ هر کسی به یک بهانه ای برگرده آنان سوار شده است!!!!!!!!!
باتوجه به تحقیقات انجام شده توسط خبرگان امر بزرگترین ایرادی که بر صحت این ابیات میشود گرفت عدم اشاره به 6 تایی شدن استقلال به عنوان اتفاق بزرگ قرن میباشد
از الف تا به دال منظورش حروف ابجد بوده شاید . یعنی از اول تا آخرش ... الف ب جیم دال .
با سلام
بعد از کاوشهای فراوان و مشاهده نسخه بسیار قدیمی دیوان شاه نعمت الله ولی متوجه شدم این اشعار در متن دیوان نیامده و فقط این اشعار در حاشیه صفحه و با جوهری متفاوت از متن کل دیوان به آن اضافه شده و نویسنده اضافه کننده هم نامعلوم است؛ لذا اساسا صحت انتساب این اشعار به شاه نعمت الله مورد تشکیک است. ضمن اینکه قسمت هایی که ناظر به زمان ماست، بسیار مختصرتر از ابیات شایع شده است. نکته بعدی اینکه مصرعی که بسیار مورد توجه است اینطور نوشته شده:
( دو چهل سال ای برادر جان دور شاهی تبار می بینم)
با جستجو در گوگل، می توانید نسخه قدیمی پی دی اف را ملاحظه کنید (صفحه 18).
پیوند به وبگاه بیرونی
وحی اگر بود این همه گفتار
همه را زرنگار می بینم
لیک چون وحی منقطع شده است
شعر را من شعار می بینم
در کلام خدا و پیغمبر
یک سخن آشکار می بینم
نیست باطل به عمر طولانی
حق را پایدار می بینم
شعر شه نعمت الله درویش
خالی از اعتبار می بینم
چون بعید است و باطل و مجهول
زیرکی را بکار می بینم
این همه دقت و صداقت را
ناشی از ابتکار می بینم
ورنه آن مرد صوفی درویش
بی خبر از دیار می بینم
چون نبودی پیامبر نه وصی
علم او پر غبار می بینم
از چه آن یار روشن خود را
رفته در شام تار می بینم
نیست شه نعمت از ائمۀ دین
پس حقیقت کنار می بینم
یک سخن گویمت برادر من
جعل را آشکار می بینم
خرافه پردازان کوتاه نمی آیند
چه خوش سروده لیام عزیز:
نه من از روزگار می بینم نه هم از کردگار می بینم
ای شمایان گرفته دامن جهل عقل را در فرار می بینم
ملتی خو گرفته بر هذیان ابلهان بی شمار می بینم
چشم ها روشن از جمال شما عقل را شرمسار می بینم
جامتان از خرافه لبریز است همه را می گسار می بینم
قوم بدبخت بی خرد را بین خیل بی اختیار می بینم
سر نهاده به سجده ی مهمل همه را بنده وار می بینم
تا که قومی چنین فنا رفتند قامتی بس نزار می بینم
هرچه پنهان کنیم سستی را ضعف ها آشکار می بینم
تا که در بند این خرافاتی سکّه ات کم عیار می بینم
چشم بگشا که عمر می گذرد سال ها بی بهار می بینم
درّ رخشان به دامنت بسیار بر خزف اعتبار می بینم
گر بگوید ” لیام “ و تو خندی شام تو پایدار می بینم
زمان بر پیکره ی نیمی از حواشی درج شده در مورد این ابیات تا به این تاریخ (هفتمِ اردیبهشت ماه یک هزار و سیصد و نود و هشت خورشیدی) خطِ بطلان کشید
بسیاری دم از تواریخ گوناگون و اعداد و ارقام زدند و خط و نشان کشیدند که این میشود و آن نمیشود... موهوماتی که خاکسترش هم نماند
گذر زمان جهل و گولی و حمق بسیاری را آشکار ساخت و میسازد
با نهایت تاسف و درد بعد از اتفاقی که افتاد فهمیدیم زمستان چی بود و ششمین زمستان الان سپری شده دلهای همه بندگانش داغداره ولی حضرت حق پابرجاست و خوش بهار رو به فضل و کرم و خیر برامون میاره.
به نام خداونی که دلها را مجذوب خودش می کند.
زمستان پنجم شمیش خوش بهار باشد..
زمستانی که در آن بهار است. دی ماهی که با ربیع الثانی عجین شده است زمستانی سخت به امید بهاری خوش
فاعلن فاعلن فاعلن فع
من به سالی که جفت گردد هشت
آسمان پر غبار می بینم
شیخ را بی کلید می بینم
بورس را بی قرار می بینم
آنکه قالی نبافت یک رج هم
صدر مجلس به کار می بینم
که اشاره دارد به سال 88 و کلید و بورس و رییس مجلس بعدی.
شهاب سنگ...
آنکه خالق را در یک دو یا سه هزار پیامبر و امام، تعریف کند؛ توان فهمش از جهان در همان حد است؛ متهم نیست چون مهم نیست. مگر اینکه به شغل برپایی جنگ مشغول باشد
این همه حاشیه برای شعری که با خودکار بر روی نسخه خطی!! توسط یک نفر اهل ذوق یا شیاد نوشته شده، واقعآ تعجب آوره.
بنده هم مانند بسیاری از دوستان تا Pdf انسخه رو ندیده بودم فکر میکردم که چنین پیش گویی توسط شاه نعمت الله انجام شده و همیشه افتخار میکردم به اینکه چون ما شیعه هستیم خدا همه آینده رو به ما نشون داده.
یادم میآید که اوایل انقلاب که کودکی 10 - 11 ساله بودم مادربزرگم با استناد به این شعر که نمیدانم از چه کسی شنیده بود می گفت که در تاریخ ها نوشتن که بعد از شاه یک سید حسنی میاد و 40 سال حکومت میکنه و بعد از او یک سید حسینی میاد که 60 سال حکومت میکنه بعد اون دجال میاد و ....در نهایت هم امام زمان و ... و امام زمان اونقدر گردن می زنه که توی جویهای خیابونا به جای آب خون راه می افته و.....
البته این رو هم اضافه کنم که ایشون سواد نداشتند و همه نقل قول ها را از روی تاریخ که نمیدونم چه کسی به ایشان گفته بود نقل می کردند.
با این اوصاف امام زمان نیاد بهتر نیست؟
من به سالی که جفت گردد نه
بایدن جو را برقرار می بینم
آ ترامپ با آن همه اهن و تلپ
بی قرار و بحال فرار می بینم
بعد از آن همه فراز و فرود
یک کلید ساز بی بخار می بینم
با کلیدی به دست و قفل وا نشده
دایمآ به حال هوار می بینم
.
.
.
باقری در صف جوار می بینم
نیشخندی به لب ولی ساکت
.
.
.
ببخشید که این قصیده رو از قداست انداختم این دو سه بیت فی البداهه به زبانم آمد یکی از دوستان بنده نوازی نموده و در صورت تمایل ادامه دهند.
درود
دوستان توجه کنند که در کتاب های چاپ قدیم اشتباه و جا به جایی واژه یا بیت و... بسیار است. چون افرادی در چاپ یک کتاب کار میکردند کمسواد یا برخی حتا بیسواد بودند و از همین رو برای بیشتر کتابها غلطنامه چاپ و ضمیمهی کتاب میشد و...
پس در نسخههای خطی پیش از صنعت چاپ هم که رونویسی میشده، خطاط سواد داشته اما شاید در شعر و... تخصص نداشته است یا به دلیل خستهگی و... اشتباه کرده است و...
بین همه اشعار شاه نعمت الله، این شعربه دلیل ماهیت پیشگویی بسیار معروف است و برخی به خاطر وجود همین قصیده، کل دیوان نعمت الله را با نام کتاب پیشگویی قلمداد میکنند! ابیات الحاقی هم بسیار دارد. در بعضی نسخ نه چندان قدیمی اسم شاهان قاجار و پهلوی آمده که ظاهرا الحاقی است. در کل کتاب پیشگویی های شاه نعمت الله ولی فقط همین یک قصیده نیست و بهتر است از دیگر قصائد و اشعار عالیجناب نیز سود برد.
نعمت الله نشسته در کنجی
از همه بر کنار میبینم...
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
با عرض سلام و تشکر از زحمات عوامل سایت شاید بهتر بود مثل سایر آثار پیشاپیش در این خصوص اون متن سرشار از پیشداوری رو درج نمی کردین ، لازم به توضیح نیست که در عرفان نظری و تصوف همه چیز از پیش در سرالقدر رخ داده و قابل پیش بینی هست لذا قلع و قمع این قصیده اقدام جالبی به نظر نمی رسه
سلام به همه دوستان و تشکر از مدیر سایت که این گفتگو را باز نگه داشتند .
کلام اول با عزیزانی که تمسخر فرموده و هجو سرایی نموده اند . خود نیک میدانند که تمسخر شیوه جاهلان است. و هیچکس به دلیل مسخره شدن ؛ باور ذهنی خود را کنار نمینهد و حداکثر آن را پنهان میدارد. اگر چه جهان همواره پر از خرافه بوده و خواهد بود ، لکن ممکن است مطلبی که برای شما تازه و عجیب است ، خرافه نباشد .و این قصیده از آن جمله است.چرا؟
در گذشته، تا بوده همه جا پادشاهان حاکم بوده اند .مگر شاه نعمت الله ولی ، دولتی دموکراتیک و غیر پادشاهی سراغ داشته که وعده داده باشد ، پادشاهی کلا برچیده خواهد شد ؟
بله ، این خرافه (به زعم شما ) بخشی از یک پیشگویی درست بود که سال ۵۷ محقق شد .آن زمان ۱۷ سال داشتم .
در آن بهبوهه که تبادل اطلاعات با اعلامیه ها انجام میشد، در بین انبوه برگه های چسبانده در خیابانهای پر رفت و آمد.، این ابیات هم مکرر دیده میشد . و خواندن آن به ما امید میداد و آنرا پیشگویی درست قبول داشتیم .و محقق شد .
تطابق این قصیده با تاریخ معاصر ، در بین پدران ما بسیار محکم بوده است . در دهه ۳۰ شمسی پدر بزرگ من به مادرم که هنوز نوجوان بود میگفت این محمد رضا،آخرین شاه خواهد بود .
پس از تولد رضا پهلوی، باز هم میگفت این پسر ، شاه نخواهد شد .آن روزگار نفوذ رادیو تلویزیون اندک بود .مردم بسیار از شب ها دور هم بودند . از جمله سرگرمی شان خواندن شاهنامه ، سعدی ، حافظ و...بود .و این قصیده بسیار شناخته شده تر از امروز بود.
ای عزیز ،تاریخ ثبت شده که دیگر خرافه نیست .وقایع بزرگ مانند ظهور پیامبران موسی (ع) عیسی(ع) و حضرت محمد(ص) ، قبل از وقوع با نشانه های واضح خبر داده شده بود .خبر داده شده بود که از ناامیدی مردم کاسته شود .
مگر ظهور حضرت مهدی(عج) ، از همین نوع وقایع نیست؟
کلام دوم با همفکران خود که قصیده شاه نعمت الله را تحریف شده یا نشده ، پیشگویی میدانند ودر این روزگار پر درد و رنج منتظر گشایش الهی هستند .
این قصیده ، قرآن کریم یا روایت نیست که اظهار نظر در موردش موانعی داشته باشد .سخنی است الهام شده به شاعر و برآمده از دل او که بر دل ما مینشیند .و البته با رخدادهای زمانه محک زده میشود. هر کس آزاد است برداشت خود را از آن بیان کند .
در بالا جناب " علی محمدی" شعر را مفصل وبا شرح مکفی آورده اند .لکن در مورد دجال میتوان اینگونه نیز نگاه کرد.
میدانیم که دجال قبل از ظهور حضرت رخ می نماید .و اینکه او احتمالا باید انسانی مهم و تاثیر گذار در جهان باشد .و گر نه یک مرد تک چشم ناقص الخلقه که سوار بر الاغی عجیب در کوچه پس کوچه ها پرسه میزند، در صحنه جهانی از چه اهمیتی می تواند برخوردار باشد . به همین سبب هم تفسیر دجال به سمت اینکه او انسان نیست و مثلا گوشی همراه ، ماهواره و غول رسانه و صفحه تلویزیون ...گرایش یافته .
اما اگر نشانه های دجال را استعاری و تمثیلی بگیریم ، میتوانیم مصادیق اورا در بین افراد شاخص بین المللی جستجو کنیم . اگر زمانه فعلی را بسیار نزدیک به ظهور بدانیم، میتوانیم حدس بزنیم و دجال را پیدا کنیم .
۱- گفته اند دجال شخصیتی جنجال برانگیز است . شاید شبیه ترامپ
۲-گفته اند در زمان وی ، قحطی است و او برای مردم کوه نان و نهر آب مجسم میکند و بسیاری به او می گروند . ترامپ هم با وعده های اقتصادی ، رای مردم را بدست آورد. حتی قبلا هم در مورد راه روش ثروتمند شدن کتاب نوشته است .
۳-دجال صاحب خری است که با آن مسافت های دور ودرازی را می پیماید. خوب ترامپ هم یک هواپیمای شخصی دارد ،و خیلی ها نداشته اند .
۴- فاصله گوش های خر دجال چند ذرع است . خوب ، نوک به نوک بالهای هواپیمای ترامپ هم همین جور است
۵- از موهای بدن خر دجال ، صدا در می آید (بر خلاف خر که حنجره دارد). خوب ، روی بدنه هواپیمای ترامپ موتور جت نصب است و از چرخش پره پره های موتور صدا تولید میشود.
۶-در مورد خر دجال حواشی جنسی غیر اخلاقی ذکر شده . البته درون هواپیمای ترامپ ، با آن سوابق ایشان ، این موضوعات هم محتمل است .
۷- گفته اند :دجال یک چشم وسط پیشانی دارد .ترامپ هم مشکل بینایی دارد. همه رنگ ها را سبز میبیند . کور رنگ و تک رنگ است .رنگ سبز هم درست وسط طیف است.
۸-در یک بیت قصیده آمده: کور دجال زار میبینم خری بر خر سوار میبینم . امروز حال ترامپ هم زار شده .رای هایش را دزدیده اند و دادگاهی اش کرده اند .
چندی پیش در مورد اینمصراع " خری بر خر سوار میبینم " تعبیر جالبی را از دوستان خواندم . احتمالا منظور شاعر دجال و خرش نبوده است .بلکه " بر خر سوار بودن" کنایه از بر خر مراد سوار بودن ، یعنی توفیق یافتن میتواند باشد . اما خر اول مصراع ،اشاره به رقیبان دجال است که حال وی را زار کرده اند .میدانیم که نماد حزب دمکرات در آمریکا "خر" است (به نشانه قدرت و خدمت رسانی این حیوان و نماد جمهوری خواهان هم عقاب است).یعنی رقیبان دجال وی را تضعیف کرده و بر خر مراد سوارند .همین وضعیت امروز در آمریکا جاری است .
نزدیکترین نسخه به آنچه شاه نعمتالله ولی سروده را میتوان نسخهٔ دانشگاه پرینستون به سال ۹۲۴ هجری قمری دانست که در آن او به شرح سختیها و مشکلات مردم روزگار خودش، ظلمهایی که به مردم روا داشته شده، جنگهای عراق و شام (که همیشه بوده و خواهد بود) و قتل و غارت و آشوب پرداخته است و سخن از رنج و سختی مردم قابل تعمیم به هر دورهی تاریخی است همانگونه که فردوسی بزرگ هم از زبان رستم فرخزاد پیشبینیهایی برای آینده کرده که مردم هر دورهای (چه زمان خود فردوسی، چه قرون میانی، چه امروز و حتی مردم پیش از اسلام اگر این اشعار را میتوانستند بخوانند) آن را مربوط به خودشان تلقی میکنند و میگویند فردوسی یا شاه نعمتالله پیشگو های بزرگی هستند؛ حال آنکه آنها تنها بدیهیات زمان خودشان را گفتهاند و از آنجایی که رنج و سختی مردم به ویژه ملت ستمدیده ایران هیچگاه تمامی نداشته برای همه زمان ها صدق میکند. (مثل اینکه من بگویم در صد سال آینده اکثر مردم ایران تنگدست خواهند بود. این یک امر بدیهی است که همواره اکثر مردم نه تنها ایران بلکه دنیا در تنگنای مالی هستند و فقط عده معدودی دغدغه مالی ندارند.)
ابیات بعد از شرح رنج و سختیها، ابیات امیدوار کنندهای هستند. همواره امید به آیندهای بهتر و آمدن یک منجی تحمل سختیها را برای مردم آسان میکند به همین علت است که در هر دین و آیینی نشان از منجی به چشم میخورد؛ از شیعیان گرفته تا یهودیان و زرتشتیان و حتی آیین های غیر توحیدی. آنجا که در این شعر از پادشاهی دانا و با وقار و... میگوید نظر به شخص خاصی نیست و شاه نعمتالله فقط بر مبنای روایات اسلامی میداند بالاخره منجی خواهد آمد و دور گردون بر مرادش خواهد گردید. (نظر شخصی من این است که شاه نعمتالله آمدن منجی را بسیار نزدیک میدانسته و در بیت ۳۱ تغییر اوضاع را مربوط به تنها چند سال دیگر میداند نه آیندهای بسیار دور)
در همین نسخه پرینستون هیچ اثری از نام سلطان حسین و ناصرالدین شاه و پایان پادشاهی محمدرضا شاه و انقلاب ۵۷ و... نیست بلکه این ابیات در لینکی که دوستان در حاشیهها قرار دادهاند با خودکاری آبی در حاشیه دیوان نوشته شده و حدس بزنید آن کتاب مربوط به کجاست! بله کتابخانه آستان مقدس قم و لحن بخش های انتهایی آن (به ویژه دوران پهلوی و بعد از آن) به نوشته های شاعران مدیحهسرای معاصر بسیار شباهت دارند و نشان از عدم اعتبار و مغرضانه بودن آنها دارد.( به عقیده بنده دو احتمال برای زمان سرودن آن ابیات الحاقی وجود دارد یا بخشی از این ابیات در اواخر دهه ۴۰ و اوایل ۵۰ سروده شده و هدف از سرودن و نسبت دادن آنها به شاه نعمتالله ولی به عنوان پیشگویی ، ایجاد اعتماد و تقویت اراده مردم برای به موفقیت رساندن انقلاب ۵۷ بوده یا اصلا این ابیات در همین ۲۰ یا ۳۰ سال اخیر سروده شده و با توجه به دانسته هایم تا امروز نمیدانم کدام یک درست است)
در نهایت دوستانی که به دنبال پیشگویی و این دست خرافهها هستند را به تعقل و تفکر دعوت میکنم که بهترین راه نجات بشر است و از آنها میخواهم آب در آسیاب شیادان و دغلکاران نریزند و همانگونه که گنجور به زیبایی در مقدمه این شعر گفته «به جای جستجوی اتفاقات آینده در متون گذشتگان، امروز تلاش کنیم و آیندهٔ خودمان را خودمان رقم بزنیم و بسازیم.»