گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۲

تا ز نور روی او گشته منور آفتاب
نور چشم عالمست و خوب و درخور آفتاب
وصف او گوید به جان شاه ، فلک در نیمروز
مدح او خواند روان در ملک خاور آفتاب
تا برآرد از دیار دشمنان دین دمار
می‌کشد هر صبحدم مردانه خنجر آفتاب
صور تا ماهست و معنی آفتاب و چشم ما
شب جمال ماه بیند روز خوش در آفتاب
پادشاه هفت اقلیمست و سلطان دو کون
تا که شد از جان غلام او چو قنبر آفتاب
هر که از سر ازل نور ولایت دید گفت
دیگران چون سایه اند و نور حیدر آفتاب
آفتاب از جسم و جان شد پاکِ او تا نور یافت
پادشاهی می‌کند در بحر و در بر آفتاب
گر نبودی نور معنی ولایت را ظهور
کی نمودی در نظر ما را مصور آفتاب
یوسف گل پیرهن بُرقع گشود و رخ نمود
چشم مردم نور دیدو شد منور آفتاب
نقطهٔ اصل الف کان معنی عین علیست
در همه آفاق روشن خوانده از بر آفتاب
تا نهاده روی خود بر خاک پای دُلدُلش
یافته شاهی عالم تاج بر سر آفتاب
می زند خورشید تیغ قهر بر اعدای او
می فشاند بر سر یاران او زر آفتاب
رأی او خورشید تابان خصم او خاشاک ره
کی شود از مشت خاشاکی مکدر آفتاب
با وجود خوان انعام علی مرتضی
قرص مه یک گرده ای خوان از محقر آفتاب
سایهٔ لطف خدا و عالمی در سایه‌اش
نور رویش کرده روشن ماه انور آفتاب
سنبل زلف سیادت می‌نهد بر روی گل
خود که دیده در جهان زلف معنبر آفتاب
تا به زیر چشم این صاحب نظر یابد نظر
از غبار خاک پایش بسته زیور آفتاب
عین او از فیض اقدس فیض او روح القدس
عقل کل فرمان بر او بنده چاکر آفتاب
آستان بارگاه کبریایش بوسه داد
در همه دور فلک گردیده سرور آفتاب
تا گرفتم مهر او چون جان شیرین در کنار
گیردم روزی به صد تعظیم در بر آفتاب
نعمت اللهم ز آل مصطفی دارم نسب
ذره ای از نور او می‌بین و بنگر آفتاب

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا ز نور روی او گشته منور آفتاب
نور چشم عالمست و خوب و درخور آفتاب
هوش مصنوعی: نور روی او همچون آفتاب درخشان است و زیبایی و شایستگی او به اندازه‌ای است که می‌تواند چشم‌های عالم را روشن کند.
وصف او گوید به جان شاه ، فلک در نیمروز
مدح او خواند روان در ملک خاور آفتاب
هوش مصنوعی: توصیف او به جان شاه، در میان روز آسمان برای او مدیحه خواند و روح در سرزمین شرق مانند آفتاب درخشان بود.
تا برآرد از دیار دشمنان دین دمار
می‌کشد هر صبحدم مردانه خنجر آفتاب
هوش مصنوعی: هر صبح به طور شجاعانه، همچون خنجر آفتاب، ظلمت و ناامنی‌هایی که از ناحیه دشمنان دین به وجود آمده، در هم می‌شکند و نابود می‌کند.
صور تا ماهست و معنی آفتاب و چشم ما
شب جمال ماه بیند روز خوش در آفتاب
هوش مصنوعی: تا زمانی که صورت وجود دارد، معنا مانند آفتاب است و چشم ما در روشنایی روز، زیبایی ماه را می‌بیند.
پادشاه هفت اقلیمست و سلطان دو کون
تا که شد از جان غلام او چو قنبر آفتاب
هوش مصنوعی: پادشاهی که بر تمام جهان فرمانروایی می‌کند و سلطانی بر دو عالم است، وقتی جانش را در خدمت غلامش قرار می‌دهد، مانند قنبر (خدمتکار) در برابر آفتاب می‌درخشد.
هر که از سر ازل نور ولایت دید گفت
دیگران چون سایه اند و نور حیدر آفتاب
هوش مصنوعی: هر کسی که از ابتدا به نور ولایت پی برد، درک کرد که دیگران مانند سایه هستند و نور حیدر همچون خورشید می‌درخشد.
آفتاب از جسم و جان شد پاکِ او تا نور یافت
پادشاهی می‌کند در بحر و در بر آفتاب
هوش مصنوعی: خورشید از وجود و روح او پاک و خالص شده است. به همین دلیل، اکنون که روشنایی یافته، مانند پادشاهی در دریا و در آسمان فرمانروایی می‌کند.
گر نبودی نور معنی ولایت را ظهور
کی نمودی در نظر ما را مصور آفتاب
هوش مصنوعی: اگر نور معنای ولایت نبود، چگونه می‌توانست در دید ما به صورت آفتابی تجلی کند؟
یوسف گل پیرهن بُرقع گشود و رخ نمود
چشم مردم نور دیدو شد منور آفتاب
هوش مصنوعی: یوسف در حالی که لباس زیبایش را کنار زد، چهره‌اش را نمایان کرد. مردم با دیدن او مانند نوری که می‌تابد، شگفت‌زده شدند و او مانند آفتاب درخشان شد.
نقطهٔ اصل الف کان معنی عین علیست
در همه آفاق روشن خوانده از بر آفتاب
هوش مصنوعی: نقطهٔ شروع الف به معنای عین علی است که در تمام جهان به روشنی درخشان است، همچون نوری که از آفتاب ساطع می‌شود.
تا نهاده روی خود بر خاک پای دُلدُلش
یافته شاهی عالم تاج بر سر آفتاب
هوش مصنوعی: او تا زمانی که سرش را بر خاک بگذارد، به جلال و شکوهی همچون شاهی دست خواهد یافت که تاجی بر سر آفتاب دارد.
می زند خورشید تیغ قهر بر اعدای او
می فشاند بر سر یاران او زر آفتاب
هوش مصنوعی: خورشید با بی‌رحمی بر دشمنان او می‌تازد و بر دوستانش نور و طلای خود را می‌ریزد.
رأی او خورشید تابان خصم او خاشاک ره
کی شود از مشت خاشاکی مکدر آفتاب
هوش مصنوعی: اندیشه و نظری که او دارد مانند خورشید درخشان است، اما دشمنش مانند خاشاکی است که نمی‌تواند برابر نور خورشید قرار گیرد. خاشاک هیچگاه نمی‌تواند آفتاب را تحت تاثیر قرار دهد.
با وجود خوان انعام علی مرتضی
قرص مه یک گرده ای خوان از محقر آفتاب
هوش مصنوعی: با وجود میزبان مهمی چون علی مرتضی، که همچون یک قرص کامل ماه می‌درخشد، این سفره در برابر نور آفتاب بسیار کوچک و ناچیز به نظر می‌رسد.
سایهٔ لطف خدا و عالمی در سایه‌اش
نور رویش کرده روشن ماه انور آفتاب
هوش مصنوعی: رحمت خداوندی بر تمام عالم سایه افکنده و در این سایه، نور زندگی و روشنایی به وجود آمده است. همان‌طور که ماه و آفتاب نور خود را به دنیا می‌بخشند، لطف الهی نیز جهان را روشن کرده است.
سنبل زلف سیادت می‌نهد بر روی گل
خود که دیده در جهان زلف معنبر آفتاب
هوش مصنوعی: گل زیبا با زلف‌های سیاه و پرنقش و نگارش، مانند نمادی از بزرگی و رهبری، خود را بر روی زمین می‌نهد. این زلف‌ها به گونه‌ای است که دیدن آنها در جهان مانند مشاهده تابش آفتاب است که همه جا را روشن می‌کند.
تا به زیر چشم این صاحب نظر یابد نظر
از غبار خاک پایش بسته زیور آفتاب
هوش مصنوعی: توجه به زیبایی و جذابیت شخصی که عقل و درایت دارد، گویی در زیر چشم او همه چیز تحت تأثیر قرار می‌گیرد و دیگران از نگاه او آراسته و درخشان می‌شوند. در واقع، او به قدری تاثیرگذار است که حتی غبار پایش نیز آرایشی از تابش آفتاب به خود می‌گیرد.
عین او از فیض اقدس فیض او روح القدس
عقل کل فرمان بر او بنده چاکر آفتاب
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که شخص مورد نظر از وجود و سرشت الهی برخوردار است و تمام فیض های الهی در او تجلی یافته است. او به عنوان عقل کل، مانند روح القدس، بر همه چیز فرمانروایی می‌کند و در عین حال بنده و خدمت‌گزار حقیقی نور و روشنایی است.
آستان بارگاه کبریایش بوسه داد
در همه دور فلک گردیده سرور آفتاب
هوش مصنوعی: در این بیت، اشاره به مقام والای خداوند و عظمت او وجود دارد. شاعر می‌گوید که در برابر بارگاه بزرگ و باشکوه خدا، همه موجودات و حتی آفتاب به افتخار و سرور می‌آیند و به آنجا احترام می‌گذارند. این نشان‌دهنده عظمت و اهمیت پرستش و ستایش خدا در تمام کیهان است.
تا گرفتم مهر او چون جان شیرین در کنار
گیردم روزی به صد تعظیم در بر آفتاب
هوش مصنوعی: وقتی که محبت او را مانند جان شیرین در آغوش گرفتم، روزی با افتخار و احترام در برابر او همچون خورشید می‌ایستم.
نعمت اللهم ز آل مصطفی دارم نسب
ذره ای از نور او می‌بین و بنگر آفتاب
هوش مصنوعی: من از خانواده رسول خدا نعمت‌ها و برکات زیادی دارم، چون رابطه‌ام با او مانند یک ذره از نور است و حالا نگاه کن که چطور مثل آفتاب درخشان است.

حاشیه ها

1402/10/15 08:01
محمد حسین

رأی او خورشید تابان خصم او خاشاک ره

کی شود از مشت خاشاکی مکدر آفتاب