گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹

عیسی گردون نشین تابع تو در ازل
موسی دریا شکاف امت تو لم یزل
مهر منور نقاب از هوس روی تو
بر رخ مه می کشد نقش خیالت بحل
پیر خرد طفل وار آمده در مکتبت
سر قدر در ضمیر لوح قضا در بغل
دیدهٔ اهل نظر روی تو بیند چو نور
خوش بود آن نور چشم در نظر بی سبل
خاک کف پای تو تاج سر سروران
درگه ایوان تو تکیهٔ اهل دول
حافظ گنج اله صورت و معنی تواست
تا تو رعایت کنی گنج نیابد خلل
مرتبه حضرتت جمع همه مرتبه
با تو در این مرتبه نیست کسی را محل
یافت تعیُن به تو صورت اسما تمام
بر رخ جامع توئی علت جمله علل
گر به بهایم کنم نسبت خصمت رواست
زانکه بهایم بود خصم تو بل هم اضل
بر سر بازار تو نقد سر سروران
هیچ رواجی نیافت درهم و سیم و دغل
سر تجلّی چه بود آنکه به موسی نمود
معنی آن نور تو صورت موسی جبل
آینهٔ کاینات مظهر تمثال تو است
حسن تو در آینه گشته عیان فی المثل
چیست کتاب مبین صورت تفصیل تو
معنی ام الکتاب از تو نوشته جمل
عین تو در عین حق اصل همه عینها
شرع تو هم بی نظیر دین تو هم بی بدل
گرچه ندارم عمل هست امیدم به تو
یک نظر از لطف تو به ز جهانی عمل
آن دم جان بخش ما زنده کند مرده را
دم ز مسیحا زند شعر مخوان یا غزل
سیدی عالمست بندگی جد من
تابع جد خودم در ملل و در نحل

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عیسی گردون نشین تابع تو در ازل
موسی دریا شکاف امت تو لم یزل
هوش مصنوعی: عیسی که در آسمان‌ها سکنا دارد، همواره پیرو تو بوده و موسی که دریا را شکافته، نیز همیشه در کنار امت تو باقی مانده است.
مهر منور نقاب از هوس روی تو
بر رخ مه می کشد نقش خیالت بحل
هوش مصنوعی: محبت تابناک من، آرزوهای خام من را تحت تاثیر زیبایی تو قرار می‌دهد و خیال تو بر چهره ماه می‌نشیند.
پیر خرد طفل وار آمده در مکتبت
سر قدر در ضمیر لوح قضا در بغل
هوش مصنوعی: پیر دانا مانند یک کودک به مدرسه‌ات آمده است و سرنوشتش را در دل لوح تقدیر به همراه دارد.
دیدهٔ اهل نظر روی تو بیند چو نور
خوش بود آن نور چشم در نظر بی سبل
هوش مصنوعی: نگاه اهل بصیرت به تو مانند نوری زیباست، که آن نور در چشم بدون راه و نشانه‌ای، خوشایند است.
خاک کف پای تو تاج سر سروران
درگه ایوان تو تکیهٔ اهل دول
هوش مصنوعی: خاکی که در زیر پای تو قرار دارد، از طلا و جواهرات تاج پادشاهان با ارزش‌تر است و ایوان و خانه‌ات مأمن و پناهگاه بزرگانی است که در زمره اهل قدرت و مقام‌اند.
حافظ گنج اله صورت و معنی تواست
تا تو رعایت کنی گنج نیابد خلل
هوش مصنوعی: حافظ می‌گوید که گنج واقعی و ارزشمند در وجود تو نهفته است و اگر به درستی خود را بشناسی و به آن توجه کنی، هیچ گونه نقص و کمبودی در آن وجود نخواهد داشت.
مرتبه حضرتت جمع همه مرتبه
با تو در این مرتبه نیست کسی را محل
هوش مصنوعی: در این مرتبه، هیچ‌کس جایگاه تو را ندارد و همه درجات وجود در مقایسه با مقام تو در هم جمع شده‌اند.
یافت تعیُن به تو صورت اسما تمام
بر رخ جامع توئی علت جمله علل
هوش مصنوعی: تو به عنوان یک موجود کامل، تجلی تمامی اسماء و صفات الهی هستی و همه علت‌ها به تو وابسته‌اند.
گر به بهایم کنم نسبت خصمت رواست
زانکه بهایم بود خصم تو بل هم اضل
هوش مصنوعی: اگر من حیوانات را با تو مقایسه کنم، این انصاف نیست، چون حیوانات نسبت به تو بهتر و آگاه‌تر هستند.
بر سر بازار تو نقد سر سروران
هیچ رواجی نیافت درهم و سیم و دغل
هوش مصنوعی: در بازار تو، هیچ یک از ثروتمندان و بزرگان جامعه نتوانسته‌اند به راحتی و با صداقت، پول و دارایی خود را مبادله کنند. تمام معاملات و روابط اقتصادی با دغل‌کاری و فریب همراه است.
سر تجلّی چه بود آنکه به موسی نمود
معنی آن نور تو صورت موسی جبل
هوش مصنوعی: این جمله به زیبایی اشاره می‌کند به واقعه‌ای که در آن خداوند به موسی در کوه طور تجلی کرد و او را با نور خود آشنا ساخت. به نوعی، این تصویرسازی از قدرت و عظمت الهی است که در قالبی انسانی و در مقام موسی ظاهر می‌شود. همچنین، بر اهمیت و وقعت این ارتباط آسمانی تأکید دارد.
آینهٔ کاینات مظهر تمثال تو است
حسن تو در آینه گشته عیان فی المثل
هوش مصنوعی: تمام وجود جهان، بازتابی از زیبایی توست. زیبایی‌های تو به وضوح در این آینه نمایان است.
چیست کتاب مبین صورت تفصیل تو
معنی ام الکتاب از تو نوشته جمل
هوش مصنوعی: کتاب مبین چیست؟ آن کتابی که به طور مفصل، معانی را از تو بیان می‌کند و همه چیز نوشته شده است.
عین تو در عین حق اصل همه عینها
شرع تو هم بی نظیر دین تو هم بی بدل
هوش مصنوعی: تو به اندازه‌ای در نور حقیقت جلوه‌گری که همه جلوه‌ها از تو نشأت می‌گیرند. قوانین تو هم بی‌نظیرند و دین تو هم نظیری ندارد.
گرچه ندارم عمل هست امیدم به تو
یک نظر از لطف تو به ز جهانی عمل
هوش مصنوعی: هر چند که من عمل و کار نیکو ندارم، اما امیدم به توست که با یک نگاه مهربانانه، مرا از این دنیا نجات دهی.
آن دم جان بخش ما زنده کند مرده را
دم ز مسیحا زند شعر مخوان یا غزل
هوش مصنوعی: آن لحظه‌ای که زندگی‌بخش است، می‌تواند مرده را زنده کند؛ همان‌طور که دم مسیحا این کار را انجام می‌دهد. به همین دلیل، شعر یا غزل را نخوانید.
سیدی عالمست بندگی جد من
تابع جد خودم در ملل و در نحل
هوش مصنوعی: من یک بندۀ عالم و فرهیخته‌ام و به جد خود که در دین و مذهب فراموش‌نشدنی است، تعلق دارم.