گنجور

شمارهٔ ۷۷

پیکان غمزه را چو بتان آب می‌دهند
اول نشان به سینه احباب می‌دهند
خاک رهش به مردم آسوده کی رسد
کاین توتیا به دیده بی‌خواب می‌دهند
سیلی میان هر مژه ما را ز روی تست
صد خار را ز بهر گلی آب می‌دهند
مژگان تو که یاری آن چشم می‌کنند
تیغی کشیده در کف قصاب می‌دهند
شاهی به مجلس غم از آن می‌رود ز دست
کش ساقیان دیده می ناب می‌دهند

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پیکان غمزه را چو بتان آب می‌دهند
اول نشان به سینه احباب می‌دهند
هوش مصنوعی: چشمان زیبا و جلب توجه آنها به مانند پیکانی است که با ناز و نازک‌کاری به سمت دل عاشقان پرتاب می‌شود و در ابتدا، این زیبایی و جذابیت خود را بر سینه دوستان و محبوبان نشان می‌دهد.
خاک رهش به مردم آسوده کی رسد
کاین توتیا به دیده بی‌خواب می‌دهند
هوش مصنوعی: خاک پای او (محبوب) به مردم آرامش نمی‌دهد، چرا که این دست خوش‌آمد داشتن به خواب نمی‌نشیند.
سیلی میان هر مژه ما را ز روی تست
صد خار را ز بهر گلی آب می‌دهند
هوش مصنوعی: هر بار که چشم ما به صورت تو می‌افتد، انگار که هزاران درد و مشکل را به جان می‌خریم، زیرا تنها برای یک گل خوشبختی، این همه سختی و رنج را به جان می‌خریم.
مژگان تو که یاری آن چشم می‌کنند
تیغی کشیده در کف قصاب می‌دهند
هوش مصنوعی: مژگان تو مانند ابزاری است که به چشم کمک می‌کند و مانند تیغی است که در دست قصاب قرار می‌گیرد.
شاهی به مجلس غم از آن می‌رود ز دست
کش ساقیان دیده می ناب می‌دهند
هوش مصنوعی: سلطانی به مجلس غم می‌آید و به خاطر غم دلش، ساقیان مشغول سروان کردن شراب هستند و چشم او روی شراب ناب است.