شمارهٔ ۷۳
بیدلان کوی تو مقام کنند
با غمت ترک ننگ و نام کنند
نازنینان شهر، هر روزی
فتنه از نرگس تو وام کنند
من که خوارم بکوی تو چه عجب
بیکسان را چه احترام کنند؟
غمزه ها را بقصد جان مفرست
باش تا کار دل تمام کنند
تو نه رندی نه زاهدی شاهی
مینگویی ترا چه نام کنند
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بیدلان کوی تو مقام کنند
با غمت ترک ننگ و نام کنند
هوش مصنوعی: عاشقانی که در کوچههای تو زندگی میکنند، به خاطر اندوه تو بر سر ننگ و نام خود سرزنش نمیکنند و به دنبال آن نیستند.
نازنینان شهر، هر روزی
فتنه از نرگس تو وام کنند
هوش مصنوعی: زیباهای شهر، هر روز از جاذبههای چشمنواز تو آشفتگی و شور و هیجان به پا میکنند.
من که خوارم بکوی تو چه عجب
بیکسان را چه احترام کنند؟
هوش مصنوعی: من که در کنارت هیچ ارزشی ندارم، چه جای شگفتی دارد که به کسانی که همسطح من هستند، احترام بگذارند؟
غمزه ها را بقصد جان مفرست
باش تا کار دل تمام کنند
هوش مصنوعی: با ناز و عشوههای خود، به سوی دلها بفرست تا کار عشق به پایان برسد و دلها را مجذوب کند.
تو نه رندی نه زاهدی شاهی
مینگویی ترا چه نام کنند
هوش مصنوعی: تو نه هم رندی و نه زاهدی، پس چه لقبی میتوان به تو داد وقتی که تنها شاهی میگویی؟

امیر شاهی