شمارهٔ ۶۶
چو ساقی آن قدح لاله گون بگرداند
دلم خیال لبش در درون بگرداند
صبا ز لعل تو تا غنچه را دهد بویی
هزار بار دلش را بخون بگرداند
به پیر عقل بگوئید، تا برای خدا
عنان ز صحبت اهل جنون بگرداند
گرفتم آنکه براند رقیبم از در تو
دل مرا ز وفای تو چون بگرداند؟
ز لوح وصل چه خواند به بخت بد، شاهی
مگر نوشته گردون دون بگرداند
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو ساقی آن قدح لاله گون بگرداند
دلم خیال لبش در درون بگرداند
هوش مصنوعی: وقتی ساقی آن جام قرمز رنگ را به دور میچرخاند، قلب من در خیال لب او میچرخد و به فکر اون میافتد.
صبا ز لعل تو تا غنچه را دهد بویی
هزار بار دلش را بخون بگرداند
هوش مصنوعی: نسیم با بوی لعل تو، غنچه را به عطر خود معطر میکند و بارها دلش را به عشق تو به زحمت میافکند.
به پیر عقل بگوئید، تا برای خدا
عنان ز صحبت اهل جنون بگرداند
هوش مصنوعی: به فرد دانا بگویید که برای خدا، گفتوگو با آدمهای دیوانه را متوقف کند.
گرفتم آنکه براند رقیبم از در تو
دل مرا ز وفای تو چون بگرداند؟
هوش مصنوعی: من کسی را به دست آوردهام که رقیبم را از در تو دور کرده است. دل من از وفای تو چگونه میتواند به سوی دیگری برگشته باشد؟
ز لوح وصل چه خواند به بخت بد، شاهی
مگر نوشته گردون دون بگرداند
هوش مصنوعی: در این بیت به این موضوع اشاره میشود که کسی با سرنوشت بد، از لوح وصل (محبت و پیوند) چه چیزی خواهد خواند؟ آیا تنها شاهی میتواند سرنوشت را تغییر دهد یا برگرداند؟ این بیان نوعی بیاعتباری نسبت به قدرتها و سرنوشت نشان میدهد.