گنجور

شمارهٔ ۵۷

ای خوش آن شب که به بالین من آن ماه رسد
شمع در دست به کاشانه‌ام آن شاه رسد
وعده وصل به ماهی شد و ماهی عمری‌ست
بخت آن کو که مرا عمر به یک ماه رسد
دل در آن چاه ذقن ماند، بگو با سر زلف
که به فریاد اسیران تک چاه رسد
گفتمش: شب همه شب از غم تو نالانم
گفت: می‌نال، به فریاد تو الله رسد
روی در آینه مهر تو جان خواهم داد
دم آخر که مرا عمر به یک آه رسد
گفته‌ای: شاهی اگر هیچ نباشد سگ ماست
من که باشم، که به این سوخته این جاه رسد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.