گنجور

شمارهٔ ۵۰ - استقبال از قاسم انوار

هر کسی موسم گل گوشه باغی دارد
ساکن کوی تو از روضه فراغی دارد
من در این کوی خوشم، گرچه به جنت رضوان
مجلس خرم و آراسته باغی دارد
لاله بین چاک زده پیرهن خون آلود
مگر او نیز ز سودای تو داغی دارد
دل من در شب گیسوی تو ره گم کرده است
مگرش روی تو در پیش چراغی دارد
فکر سودای سر زلف تو دارد شاهی
ظاهر آنست که آشفته دماغی دارد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر کسی موسم گل گوشه باغی دارد
ساکن کوی تو از روضه فراغی دارد
هوش مصنوعی: هر کسی در زمان blooming و شکوفایی خود، محلی خاص و دلپذیر دارد، اما من که در کنار تو هستم، از زیبایی و دلنشینی دوری می‌کنم.
من در این کوی خوشم، گرچه به جنت رضوان
مجلس خرم و آراسته باغی دارد
هوش مصنوعی: من در این مکان زیبا و دل‌انگیز خوشحال و راضی‌ام، حتی اگر بهشت نعمت‌ها و باغ‌های شاداب و زیبا داشته باشد.
لاله بین چاک زده پیرهن خون آلود
مگر او نیز ز سودای تو داغی دارد
هوش مصنوعی: در چاک پیراهن خونینی که بر تن دارد، لاله‌ای شکفته است. آیا او نیز از عشق تو دلی آتشین دارد؟
دل من در شب گیسوی تو ره گم کرده است
مگرش روی تو در پیش چراغی دارد
هوش مصنوعی: دل من در شب تار گیسوان تو گم شده است، شاید که تصویر تو در برابر چراغی وجود داشته باشد.
فکر سودای سر زلف تو دارد شاهی
ظاهر آنست که آشفته دماغی دارد
هوش مصنوعی: شاهی که به نظر می‌رسد، دچار آشفتگی ذهنی است، به خیال و آرزوی زیبایی موهای تو می‌اندیشد.