گنجور

شمارهٔ ۴۷

تا دل ز کف اختیار ننهاد
پا بر سر کوی یار ننهاد
دور از تو چه داغ بود کایام
بر جان و دل فکار ننهاد
مرغی که وفای دهر دانست
دل بر گل نوبهار ننهاد
تا بسته زلف او نشد دل
سر بر خط روزگار ننهاد
در عشق تو زان فتاد شاهی
کاول قدم استوار ننهاد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا دل ز کف اختیار ننهاد
پا بر سر کوی یار ننهاد
هوش مصنوعی: تا زمانی که دل از اختیار خویش خارج نشده، قدمی به سمت کوی محبوب نگذارید.
دور از تو چه داغ بود کایام
بر جان و دل فکار ننهاد
هوش مصنوعی: دور از تو چه سخت و آتشین بود که این روزها بر جان و دل من گذشته است.
مرغی که وفای دهر دانست
دل بر گل نوبهار ننهاد
هوش مصنوعی: پرنده‌ای که به صداقت و ثبات زمان پی برد، دلش را بر گل‌های تازه بهار نمی‌گذارد.
تا بسته زلف او نشد دل
سر بر خط روزگار ننهاد
هوش مصنوعی: دل من تا زمانی که زلف او به طور کامل بسته نشده بود، هیچ‌گاه بر سر خط و نشانه‌های روزگار نمی‌گذاشت.
در عشق تو زان فتاد شاهی
کاول قدم استوار ننهاد
هوش مصنوعی: در عشق تو، پادشاهی به زمین افتاد که هیچ وقت قدمی محکم و استوار بر نداشت.