گنجور

شمارهٔ ۴۶

دل بهر تو در ملامت افتاد
وز عشق بدین علامت افتاد
گشتم به هوس ندیم عشقت
خود عاقبتم ندامت افتاد
ای دل، چو به قامتش فتادی
دیدار تو با قیامت افتاد
او تیغ جفا کشید، لیکن
بر جانب ما غرامت افتاد
گم گشت بکوی عشق، شاهی
زاهد به ره سلامت افتاد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.