شمارهٔ ۴۰
وقتی دل آواره در آن کو گذری داشت
با نرگس جادوی تو پنهان نظری داشت
گفتی: خبر دوست شنیدی چه شدت حال؟
اینها ز کسی پرس که از خود خبری داشت
دل ناوک مژگان ترا سینه سپر کرد
پیکان تو چون با دل آزرده سری داشت
زاهد بهوای حرم از کوی تو شد دور
خود کوی تو در روضه فردوس دری داشت
صد چاک شد از دست فراقت دل شاهی
چون لاله، که با داغ تو خونینجگری داشت
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
وقتی دل آواره در آن کو گذری داشت
با نرگس جادوی تو پنهان نظری داشت
هوش مصنوعی: وقتی دل بیقرار در آن کوچه قدم میزد، چشمی پنهانی به نرگس جادویی تو داشت.
گفتی: خبر دوست شنیدی چه شدت حال؟
اینها ز کسی پرس که از خود خبری داشت
هوش مصنوعی: گفتی: آیا از حال دوست خبر داری؟ این موضوع را از کسی بپرس که خودش از وضعیتش اطلاع دارد.
دل ناوک مژگان ترا سینه سپر کرد
پیکان تو چون با دل آزرده سری داشت
هوش مصنوعی: دل، با مژگان تو مانند تیری که به سمتش پرتاب شده، سینهاش را سپر کرده است، چون پیکان تو با قلبی که دچار آزردگی است، برخورد کرده است.
زاهد بهوای حرم از کوی تو شد دور
خود کوی تو در روضه فردوس دری داشت
هوش مصنوعی: زاهد به خاطر آرزوهای مذهبیاش از مسیر تو دور شده است، در حالی که در دنیای تو، در بهشتی که شایسته است، دری وجود دارد.
صد چاک شد از دست فراقت دل شاهی
چون لاله، که با داغ تو خونینجگری داشت
هوش مصنوعی: دل شاهی چون گل لاله از غم دوری تو به شدت آسیب دیده و پر از درد و زخماست.