گنجور

شمارهٔ ۳۹

صبا تا ز زلف تو بویی نداشت
دلم در جهان آرزویی نداشت
جهان هرگز از نازنینان چو تو
جفا پیشه تند خویی نداشت
بهار آمد و هیچ بلبل نماند
که پیش گلی گفتگویی نداشت
دلم کز جفای کسی خسته بود
سر سبزه و طرف جویی نداشت
به ناکام شاهی برفت از درت
که پیش تو هیچ آبرویی نداشت

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صبا تا ز زلف تو بویی نداشت
دلم در جهان آرزویی نداشت
هوش مصنوعی: نسیم عشق تو برای من هیچ بویی نداشت و به همین خاطر، دل من در این دنیا هیچ آرزویی نداشت.
جهان هرگز از نازنینان چو تو
جفا پیشه تند خویی نداشت
هوش مصنوعی: جهان هیچ‌گاه به طرز ناپسندی با افراد نازنینی مانند تو رفتار نکرده است.
بهار آمد و هیچ بلبل نماند
که پیش گلی گفتگویی نداشت
هوش مصنوعی: بهار فرا رسیده و هیچ بلبل باقی نمانده که با گلی گفتگویی داشته باشد.
دلم کز جفای کسی خسته بود
سر سبزه و طرف جویی نداشت
هوش مصنوعی: دل من از بی‌محلی کسی خسته و دلگیر شده بود و جایی برای آرامش در طبیعت نداشت.
به ناکام شاهی برفت از درت
که پیش تو هیچ آبرویی نداشت
هوش مصنوعی: دیگر کسی که نتوانست به موفقیت برسد، از درگاه تو رفت زیرا پیش تو هیچ جایگاهی نداشت.