شمارهٔ ۳۷
امروز نسیم سحری بوی دگر داشت
گویی گذر از خاک سر کوی دگر داشت
ما یکدل و یکروی چنین، وان گل رعنا
افسوس که از هر طرفی روی دگر داشت
دی مردم از آن ذوق که در گفتن دشنام
با ماش سخن بود و نظر سوی دگر داشت
خوش وقت کسی موسم نوروز، که چون گل
هر روز سر آب و لب جوی دگر داشت
شاهی به تماشای مه عید نیامد
بیچاره نظر در خم ابروی دگر داشت
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
امروز نسیم سحری بوی دگر داشت
گویی گذر از خاک سر کوی دگر داشت
هوش مصنوعی: امروز نسیم صبحگاهی بویی متفاوت و تازه داشت، انگار که از مکان دیگری میگذشت و حس و حالی متفاوت با خود آورده بود.
ما یکدل و یکروی چنین، وان گل رعنا
افسوس که از هر طرفی روی دگر داشت
هوش مصنوعی: ما همگی با قلب و چهرهای یگانه در کنار هم هستیم، اما افسوس که آن گل زیبا از هر سو ظاهری متفاوت دارد.
دی مردم از آن ذوق که در گفتن دشنام
با ماش سخن بود و نظر سوی دگر داشت
هوش مصنوعی: مردم به خاطر لذت و سرگرمی که در گفتن ناسزا به یکدیگر داشتند، به صحبت کردن میپرداختند و در عین حال، توجهشان به موضوع دیگری معطوف بود.
خوش وقت کسی موسم نوروز، که چون گل
هر روز سر آب و لب جوی دگر داشت
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که در فصل بهار، مانند گل، هر روز شادی و تازگی را در کنار آب و حاشیه جوی تجربه کند.
شاهی به تماشای مه عید نیامد
بیچاره نظر در خم ابروی دگر داشت
هوش مصنوعی: یک پادشاه برای دیدن زیباییهای عید به تماشا نیامد، بلکه افسوس او تنها به ابروی دیگری چشم دوخته بود.