گنجور

شمارهٔ ۳۱

مرا سری است که بر خاک آستانه اوست
چو تیر غمزه کشد جان و دل نشانه اوست
شب دراز چه پرسی که چیست حالت شمع؟
دلیل سوز دلش رنگ عاشقانه اوست
در این صحیفه نخواندم خط خطا، زانرو
که هر چه مینگرم نقش کارخانه اوست
عجب مدار که خواب اجل برد ناگه
مرا که شب همه شب گوش بر فسانه اوست
سرود مجلس اگر نیست گفته شاهی
چگونه دیده خلقی تر از ترانه اوست؟

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مرا سری است که بر خاک آستانه اوست
چو تیر غمزه کشد جان و دل نشانه اوست
هوش مصنوعی: دلم به شدت به محبوبی وابسته است، به گونه‌ای که وجودم در آستان او مانند تیر نشانه‌ای است که به سمت او پرتاب می‌شود. این وابستگی و عشق، جان و دل مرا تسخیر کرده است.
شب دراز چه پرسی که چیست حالت شمع؟
دلیل سوز دلش رنگ عاشقانه اوست
هوش مصنوعی: در شب ظلمانی چرا از شمع می‌پرسی که حالش چگونه است؟ نشانه‌ی دل‌سوزی او، همان رنگ عشق و احساسی است که دارد.
در این صحیفه نخواندم خط خطا، زانرو
که هر چه مینگرم نقش کارخانه اوست
هوش مصنوعی: در این نوشته، هیچ اشتباهی پیدا نکردم، چون هر چه را که نگاه می‌کنم، تنها نشانه‌های آثار و فعالیت‌های او را می‌بینم.
عجب مدار که خواب اجل برد ناگه
مرا که شب همه شب گوش بر فسانه اوست
هوش مصنوعی: تعجب نکن که مرگ ناگهان من را گرفت، در حالی که من تمام شب گوش به قصه‌اش داشتم.
سرود مجلس اگر نیست گفته شاهی
چگونه دیده خلقی تر از ترانه اوست؟
هوش مصنوعی: اگر در مجلس سرودی نیست، چگونه است که مردم نمی‌توانند چیزی زیباتر از گفتار شاه را ببینند؟