شمارهٔ ۱۹
خطت که سبزه بر اطراف یاسمین انداخت
چه خون که در جگر نافههای چین انداخت
دلم که داشت تمنای خاکبوس درت
به عاقبت سخن خویش بر زمین انداخت
به احتیاط قدم نِهْ دلا، که طُرّهٔ یار
کمند حادثه در راه عقل و دین انداخت
در آفتاب ستم گر بسوختم، چه کنم
چو بخت، سایه بر احوال من چنین انداخت
به عشق تیر بلا را نشانه شد شاهی
ز بس که سنگ ملامت بر آن و این انداخت
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خطت که سبزه بر اطراف یاسمین انداخت
چه خون که در جگر نافههای چین انداخت
هوش مصنوعی: خط زیبای تو، مانند سبزهای که دور گل یاسمن را پوشانده، چه درد و حسرتی در دل عشقورزان ایجاد کرده است.
دلم که داشت تمنای خاکبوس درت
به عاقبت سخن خویش بر زمین انداخت
هوش مصنوعی: دل من که yearning خاکساری و در بر گرفتن تو را داشت، در نهایت به سخن خود را بر زمین رها کرد.
به احتیاط قدم نِهْ دلا، که طُرّهٔ یار
کمند حادثه در راه عقل و دین انداخت
هوش مصنوعی: با احتیاط قدم بردار، زیرا نازکی و زیبایی عشق میتواند تو را به دام بیندازد و مسیر زندگی و دینت را به چالش بکشد.
در آفتاب ستم گر بسوختم، چه کنم
چو بخت، سایه بر احوال من چنین انداخت
هوش مصنوعی: زیر آفتاب سختی و ظلم سوختهام، چه کار میتوانم بکنم وقتی که سرنوشت بر من چنین سایه انداخته است؟
به عشق تیر بلا را نشانه شد شاهی
ز بس که سنگ ملامت بر آن و این انداخت
هوش مصنوعی: عشق باعث شد که یک شاه به عنوان هدف تیر نامساعدی قرار گیرد، به دلیل اینکه به شدت مورد سرزنش و انتقاد قرار گرفت.