شمارهٔ ۸
کردی ز غم آباد چو کاشانۀ ما را
بازآ و ببین مونس هم خانه ما را
مگذار که ویرانه شود از غم هجران
آباد چو کردی دل ویرانه ما را
زلف تو چه حاجت که بیارد همه زنجیر
یک سلسله زان بس دل دیوانه ما را
پروانۀ دل در طلب شمع رخ تست
پروا نکند شمع تو پروانه ما را
ای دیده چو دریا بشدی در بفشاندی
آور بنظر آن در یک دانه ما را
ای شاهدی ار مرد رهی رو به رهی کن
بنگر روش کوشش مردانه ما را
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کردی ز غم آباد چو کاشانۀ ما را
بازآ و ببین مونس هم خانه ما را
هوش مصنوعی: با نگهکردن به خانهام، یادآور شدی که در غم و اندوه چطور بهشتی مانند کاشان است. بازگرد و ببین که همدم ما در این خانه چه کسی است.
مگذار که ویرانه شود از غم هجران
آباد چو کردی دل ویرانه ما را
هوش مصنوعی: نگذار که دل ما از غم جدایی خراب و ویران شود، چون تو دل ما را خراب کردهای.
زلف تو چه حاجت که بیارد همه زنجیر
یک سلسله زان بس دل دیوانه ما را
هوش مصنوعی: زلف تو چه نیازی دارد که زنجیر دل دیوانه ما را بگیرد و در سرنخی به هم وصل کند؟
پروانۀ دل در طلب شمع رخ تست
پروا نکند شمع تو پروانه ما را
هوش مصنوعی: عاشق این چراغی است که شمع وجود توست و از هیچ خطری پروا ندارد. حتی اگر تو به او توجهی نکنی و نخواهی به او نزدیک شوی، او همیشه در جستجوی تو خواهد بود.
ای دیده چو دریا بشدی در بفشاندی
آور بنظر آن در یک دانه ما را
هوش مصنوعی: ای چشم، وقتی که به دریا تبدیل شدی، در خودت همه چیز را جلوهگر میکنی و به ما نشان میدهی که در یک دانه چه زیباییهایی نهفته است.
ای شاهدی ار مرد رهی رو به رهی کن
بنگر روش کوشش مردانه ما را
هوش مصنوعی: ای محبوب، اگر در مسیر زندگی به جلو میروی، به تلاشی که ما همچون مردان برای رسیدن به هدفمان انجام میدهیم، توجه کن.