شمارهٔ ۶۹
درد تو جان من به جز این تن نمیکشد
این بخیه غیر رشته و سوزن نمیکشد
دل را اگر چه نزد رقیبان بود دوا
سازد به درد و منت دشمن نمیکشد
بیسرو قد و سبزه خط و گل رخت
دل سوی باغ روضهٔ رضوان نمیکشد
روی تو آفتاب و به هرجا کشید تیغ
من سوختم ز حسرت و بر من نمیکشد
تا شاهدی به دیدهٔ دل دید روی یار
منت دگر ز دیدهٔ روشن نمیکشد
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
درد تو جان من به جز این تن نمیکشد
این بخیه غیر رشته و سوزن نمیکشد
هوش مصنوعی: دردی که تو به من میزنی، فقط از این بدن من برمیآید و غیر از این، هیچ چیز دیگری نمیتواند این درد را تحمل کند.
دل را اگر چه نزد رقیبان بود دوا
سازد به درد و منت دشمن نمیکشد
هوش مصنوعی: اگرچه دل به دست رقیبان است، اما برای درمان دردهای آن، نیازی به تحمل کیفر و زخم زبان دشمن نیست.
بیسرو قد و سبزه خط و گل رخت
دل سوی باغ روضهٔ رضوان نمیکشد
هوش مصنوعی: دگرگون و زیبا نیستی، و بدون جذابیتهای ظاهری، بنابراین دل من به سمت باغ بهشتی نمیرود.
روی تو آفتاب و به هرجا کشید تیغ
من سوختم ز حسرت و بر من نمیکشد
هوش مصنوعی: چهرهات مانند آفتاب است و هر جا که نگاه میکنی، من با حسرت میسوزم و کسی به خاطر من تلاشی نمیکند.
تا شاهدی به دیدهٔ دل دید روی یار
منت دگر ز دیدهٔ روشن نمیکشد
هوش مصنوعی: تا زمانی که دل به زیبایی یار عادت نکند، دیگر به تماشای چهره او از چشمهای روشن نخواهد نگریست.

شاهدی