شمارهٔ ۷۰
امشب دلم به فکر دهان تو تنگ بود
وز صبح با خیال خودم تیر جنگ بود
از نالهام نوا به دل عاشقان رسید
قانون عشق چون دل ما را به چنگ بود
بر جان و دل چو لشکر حسن تو تاختند
اول کسی که بر دل ما زد خدنگ بود
از سوز نغمه رشتهٔ جان مرا بسوخت
پیر سخن که ورا نام جنگ بود
در حیرتم که جام ز جاجی به جرعه ای
در هم شکست توبه ما کو چو سنگ بود
شد شاهدی ز خون جگر سرخ روئیی
عاشق همیشه از جگر خود به رنگ بود
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
امشب دلم به فکر دهان تو تنگ بود
وز صبح با خیال خودم تیر جنگ بود
هوش مصنوعی: امشب دلم به یاد تو پر از احساس تنگی بود و از همان صبح در ذهنم درگیری و جنگی وجود داشت.
از نالهام نوا به دل عاشقان رسید
قانون عشق چون دل ما را به چنگ بود
هوش مصنوعی: از صدای نالهام، آهنگی به دل عاشقان رسید، زیرا قانون عشق مانند چنگی ما را در بر گرفته است.
بر جان و دل چو لشکر حسن تو تاختند
اول کسی که بر دل ما زد خدنگ بود
هوش مصنوعی: زمانی که لشکر زیبایی تو بر جان و دل ما حمله کرد، اولین کسی که بر دل ما تاثیر گذاشت، تیر عاشقانهای بود که به قلب ما شلیک شد.
از سوز نغمه رشتهٔ جان مرا بسوخت
پیر سخن که ورا نام جنگ بود
هوش مصنوعی: از شدت احساسات ناشی از نغمهای که بر دل مینشیند، روح و جانم به داغی میآید و این حس را به وسیلهٔ فردی با تجربه و کهن، که به او لقب جنگ را دادهاند، تجربه کردهام.
در حیرتم که جام ز جاجی به جرعه ای
در هم شکست توبه ما کو چو سنگ بود
هوش مصنوعی: من در شگفتم که چگونه جامی به سادگی و با یک جرعه شکست، و توبه ما که سخت مانند سنگ بود، اینگونه از هم پاشید.
شد شاهدی ز خون جگر سرخ روئیی
عاشق همیشه از جگر خود به رنگ بود
هوش مصنوعی: شاهدی به وجود آمد که چهرهای سرخ و زیبا دارد و این زیبایی نشان از غم و درد عاشقانهای است که همیشه در دل او بوده است.

شاهدی