گنجور

شمارهٔ ۶۵

با سلسلۀ زلفی دل میل بسی دارد
در قید جنون او را سودای کسی دارد
ای شیخ مکن عیبم از عشق پریرویان
هر کس به هوای خود میل و هوسی دارد
بر نالۀ من هر شب نالید سگ کویش
چون من که در این عالم فریاد رسی دارد
گویند نشان درد اشک است و رخ گلگون
بیچاره هم از لطفش زین گونه بسی دارد
جان میطلبد آن یار از شاهدی بی جان
از وی نبود تقصیر گر دست رسی دارد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

با سلسلۀ زلفی دل میل بسی دارد
در قید جنون او را سودای کسی دارد
هوش مصنوعی: دل به زلف‌های معشوق علاقه زیادی دارد و در حالت جنون به سر می‌برد، زیرا کسی دیگر در خیال او نقش بسته است.
ای شیخ مکن عیبم از عشق پریرویان
هر کس به هوای خود میل و هوسی دارد
هوش مصنوعی: ای شیخ، لطفاً عیب‌هایم را به خاطر عشق به آن معشوق زیبا برملا نکن. هر کسی به دنبال خواسته‌ها و آرزوهای خود است.
بر نالۀ من هر شب نالید سگ کویش
چون من که در این عالم فریاد رسی دارد
هوش مصنوعی: هر شب صدای ناله من در گوش سگ کویم پیچید، چون من که در این دنیا کسی را برای فریاد زدن ندارم.
گویند نشان درد اشک است و رخ گلگون
بیچاره هم از لطفش زین گونه بسی دارد
هوش مصنوعی: می‌گویند که علامت درد، اشک است و چهره‌ی گلگون نشان رنج و غم شایسته‌ای است که بیچاره از محبت او دارد.
جان میطلبد آن یار از شاهدی بی جان
از وی نبود تقصیر گر دست رسی دارد
هوش مصنوعی: عشق به یار، مانند جان است که از یک معشوق بی‌روح طلب می‌شود و اگر دسترسی به او وجود دارد، قصوری از او نیست.