گنجور

شمارهٔ ۶۴

ز بهر تیر تو میلِ (میلم) بهر مغاک برد
شدیم خاک که میلش مگر به خاک برد
ز بهر دوختن چاک سینه مژگانت
گذر ز سینۀ مجروح چاک چاک برد
ز لعل نوش تو دل خواست شربت عنّاب
گر ردِ می بر این جان دردناک برد
برای شستن دل از غم جهان یک سر
کجاست می که به یک جرعه ایش پاک برد
بشست شاهدی از دل غم خمار به آب
نبرد گر ببرد نیز آب ناک برد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز بهر تیر تو میلِ (میلم) بهر مغاک برد
شدیم خاک که میلش مگر به خاک برد
هوش مصنوعی: به خاطر تیر تو، شوق من به جایی کشیده شد که در آنجا به خاک افتادیم، چون ممکن است که این تمایل فقط به سمت خاک باشد.
ز بهر دوختن چاک سینه مژگانت
گذر ز سینۀ مجروح چاک چاک برد
هوش مصنوعی: به خاطر دوختن چاک سینه مژگانی، از روی سینه زخمی که پر از خنده و شور است، عبور کن.
ز لعل نوش تو دل خواست شربت عنّاب
گر ردِ می بر این جان دردناک برد
هوش مصنوعی: دل meiner شربت معطر و خوشمزه تو را می‌خواهد، مثل شربت عناب. اگر بی‌توجهی به می، این جان پر از درد را بردارم.
برای شستن دل از غم جهان یک سر
کجاست می که به یک جرعه ایش پاک برد
هوش مصنوعی: برای خلاص شدن از غم‌های زندگی و پاک کردن دل، کجایند میگساران که با یک نوشیدنی، تمام این ناراحتی‌ها را از بین ببرند؟
بشست شاهدی از دل غم خمار به آب
نبرد گر ببرد نیز آب ناک برد
هوش مصنوعی: به دنبال دلشکستگی و غم، اگر کسی بخواهد این احساسات را به صورت موقتی پاک کند، نمی‌تواند به راحتی آنها را از بین ببرد. حتی اگر هم بخواهد، باز هم این کار به نتیجه نمی‌رسد و آثار آن باقی می‌ماند.