گنجور

شمارهٔ ۶۰

دلم پیکان او را در جگر دید
ز غمزه کار خود زیر و زبر دید
به تیر غمزه‌اش دل چشم میداشت
بحمد الله که آخر در نظر دید
ز چشمش نرگس ار زد لاف مستی
مگر آن مست را او بی خبر دید
از آن عاقل نیامد در ره عشق
که این ره را سراسر پر خطر دید
چو با عقل و خرد کاری نشد راست
به راه عشق دل کاری دگر دید
مکن عیب ار شود دیوانه عاشق
جنون را در ره عشق او هنر دید
ز دنیا شاهدی یکسر گذر کرد
چو اسبابش سراسر بر گذر دید

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دلم پیکان او را در جگر دید
ز غمزه کار خود زیر و زبر دید
هوش مصنوعی: دل من تیر نگاه او را در دل خود احساس کرد و از تاثیربخشی آن، همه چیز در درونم به هم ریخت.
به تیر غمزه‌اش دل چشم میداشت
بحمد الله که آخر در نظر دید
هوش مصنوعی: دل به زیبایی و چشمان دلربای او سپرده بودم و خوشبختانه در نهایت او را در نظر خود دیدم.
ز چشمش نرگس ار زد لاف مستی
مگر آن مست را او بی خبر دید
هوش مصنوعی: اگر نرگس چشمانش به خواب غفلت نشان دهد، باید بدانیم که آن مست بی‌خبر از حال خودش نیست.
از آن عاقل نیامد در ره عشق
که این ره را سراسر پر خطر دید
هوش مصنوعی: هیچ عاقلی در مسیر عشق قدم نمی‌گذارد، چون این راه را پر از خطر و چالش می‌بیند.
چو با عقل و خرد کاری نشد راست
به راه عشق دل کاری دگر دید
هوش مصنوعی: وقتی که با فکر و عقل نتوانستم کاری را درست انجام دهم، به عشق روی آوردم و دل را به کار دیگری مشغول کردم.
مکن عیب ار شود دیوانه عاشق
جنون را در ره عشق او هنر دید
هوش مصنوعی: اگر دیوانه‌ای در عشق مجنون شود، عیب او را نگیرید، چرا که در این عشق، او به هنری دست یافته است.
ز دنیا شاهدی یکسر گذر کرد
چو اسبابش سراسر بر گذر دید
هوش مصنوعی: شاهدی از دنیا عبور کرد و زمانی که به طور کامل گذرگاهش را مشاهده کرد، متوجه شد که همه چیز در حال تغییر و گذراست.