گنجور

شمارهٔ ۶

به عاشقان خود بنما جمال عالم آرا را
که دل پر خون شد از شوق تو مشتاقان شیدا را
توهم ای عقل نامحرم برون شو از سرای دل
که از بهر خیال دوست خالی می کنم جا را
بیا جانا اگر خواهی تماشای لب آبی
نشین بر گوشۀ چشم و ببین این موج دریا را
فضای دلگشا دادند از فیض رخت لیکن
نشین بر دیده گه گاه و ببین سرچشمه ما را
سگ کویش به تنگ آمد ز آه و ناله‌ات هرشب
برو ای شاهدی یک شب ببر زین کوچه غوغا را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به عاشقان خود بنما جمال عالم آرا را
که دل پر خون شد از شوق تو مشتاقان شیدا را
هوش مصنوعی: به عاشقان خود نشان بده شکل زیبای عالم را، زیرا دل‌های پر از عشق و خون شده آنها به شدت در انتظار دیدار تو هستند.
توهم ای عقل نامحرم برون شو از سرای دل
که از بهر خیال دوست خالی می کنم جا را
هوش مصنوعی: ای عقل نا آشنا، از دل من بیرون برو؛ زیرا من برای خیال و یاد دوست، جای خاصی خالی کرده‌ام.
بیا جانا اگر خواهی تماشای لب آبی
نشین بر گوشۀ چشم و ببین این موج دریا را
هوش مصنوعی: بیا دوست عزیز، اگر می‌خواهی زیبایی لب آبی را ببینی، بر لبه چشم بنشین و این موج‌های دریا را تماشا کن.
فضای دلگشا دادند از فیض رخت لیکن
نشین بر دیده گه گاه و ببین سرچشمه ما را
هوش مصنوعی: دلگشا و با آرامش شده‌ام به خاطر وجود تو، اما ای کاش گاهی بر چشمانم بنشینی و ببینی که منبع و سرچشمه‌ام کجاست.
سگ کویش به تنگ آمد ز آه و ناله‌ات هرشب
برو ای شاهدی یک شب ببر زین کوچه غوغا را
هوش مصنوعی: سگ در کوچه‌ات از غم و ناله‌های تو به تنگ آمده است. ای شاهد، یک شب این هیاهو و سر و صدا را از این کوچه بردار.