گنجور

شمارهٔ ۵۷

رخش آتشم در درون می‌برد
دو زلفش ز عقلم برون می‌برد
ندانم چه شد عقل و اندیشه را
که عشقم به سوی جنون می‌برد
دلم را که پر بود از عقل و هوش
دو چشم تواَش با فسون می‌برد
به پابوس تو سرو را آب جوی
به زنجیرها سرنگون می‌برد
اگر شاهدی برد جان از لبت
ز زنجیر زلف تو چون می‌برد

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رخش آتشم در درون می‌برد
دو زلفش ز عقلم برون می‌برد
هوش مصنوعی: آتش وجودم را می‌سوزاند و دو زلفش عقل مرا از فکر و تدبیر دور می‌کند.
ندانم چه شد عقل و اندیشه را
که عشقم به سوی جنون می‌برد
هوش مصنوعی: نمی‌دانم چه بر سر عقل و فکر من آمده است که عشق مرا به سمت جنون می‌کشاند.
دلم را که پر بود از عقل و هوش
دو چشم تواَش با فسون می‌برد
هوش مصنوعی: دل من که پر از دانش و هوش بود، با جاذبه‌های دو چشمت آن را به سوی خود می‌کشاند.
به پابوس تو سرو را آب جوی
به زنجیرها سرنگون می‌برد
هوش مصنوعی: سرو به‌خاطر تو به آب جوی می‌افتد و زنجیرها را به دوش می‌کشد.
اگر شاهدی برد جان از لبت
ز زنجیر زلف تو چون می‌برد
هوش مصنوعی: اگر کسی به خاطر لب‌های تو جان خود را از دست بدهد، زنجیر زلفت او را مانند شراب می‌رباید.