شمارهٔ ۴۴
دیده از دیدن تو بس نکند
با لبت دل به جان هوس نکند
گرچه عیسی دمی ولی طالع
یک دمم با تو هم نفس نکند
آنچه با ما رقیب کرد ز جور
غیر سگ با غریب کس نکند
دل بی باک ما در آن خم زلف
تیز تر رفت و رو به پس نکند
آنچه با شاهدی بکرد فراق
سوز آتش به خار و خس نکند
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دیده از دیدن تو بس نکند
با لبت دل به جان هوس نکند
هوش مصنوعی: چشمم از تماشای تو سیر نمیشود و دل به جز با لبهایت هوس نمیکند.
گرچه عیسی دمی ولی طالع
یک دمم با تو هم نفس نکند
هوش مصنوعی: اگرچه عیسی فقط لحظهای در کنار من بود، اما بخت من هرگز آن لحظه را با تو و در کنار تو نمیبیند.
آنچه با ما رقیب کرد ز جور
غیر سگ با غریب کس نکند
هوش مصنوعی: هر آنچه ما را دچار رقابت و سختی کرده، هیچ کس مانند یک سگ نمیتواند با غریبهها بیگانه باشد.
دل بی باک ما در آن خم زلف
تیز تر رفت و رو به پس نکند
هوش مصنوعی: دل بیپروا و شجاع ما در آن خم زلف به جلو میرود و هیچگاه به عقب برنمیگردد.
آنچه با شاهدی بکرد فراق
سوز آتش به خار و خس نکند
هوش مصنوعی: هر چه که با وجود محبوبی انجام شود، فراق و جدایی نمیتواند به اندازه آتش در خار و علفهای بیارزش آسیب بزند.

شاهدی