گنجور

شمارهٔ ۳۲

چو بر دل لشکر دل از کمین ریخت
قرار و صبر و هوش از عقل و دین ریخت
چو دیدم غمزه‌اش فتان دین است
بگفتم خون خلقی بر زمین ریخت
چو بر گلبرگ تر زد حلقه سنبل
غبار مشک را بر یاسمین ریخت
ز لعلش آب حیوان زندگی یافت
چو از کوثر درون ماء معین ریخت
دمادم شاهدی بهر نثارش
ز هجر دیده بر در ثمین ریخت

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو بر دل لشکر دل از کمین ریخت
قرار و صبر و هوش از عقل و دین ریخت
هوش مصنوعی: وقتی که نیروهای دل به جنگ برخاستند، آرامش و صبر از بین رفت و عقل و دین نیز تحت تاثیر قرار گرفتند.
چو دیدم غمزه‌اش فتان دین است
بگفتم خون خلقی بر زمین ریخت
هوش مصنوعی: وقتی که زیبایی نگاهش را دیدم، متوجه شدم که این همان فتنۀ دینی است. به همین خاطر، احساس کردم که خون بسیاری از مردم بر زمین می‌ریزد.
چو بر گلبرگ تر زد حلقه سنبل
غبار مشک را بر یاسمین ریخت
هوش مصنوعی: وقتی سنبل، حلقه‌ای بر گلبرگ تازه گذاشت، عطر خوش مشک را بر یاسمین افشاند.
ز لعلش آب حیوان زندگی یافت
چو از کوثر درون ماء معین ریخت
هوش مصنوعی: از لعل لبانش چنان زندگی به دست آورد که مانند آب حیات از کوثر درون آب زلال جاری شد.
دمادم شاهدی بهر نثارش
ز هجر دیده بر در ثمین ریخت
هوش مصنوعی: هر لحظه دنبال یاری هستم که به خاطر دوری‌ام از او، اشک‌هایم را بر سر در طلا بریزد.