گنجور

شمارهٔ ۲۷

امروز ز نو دلبر ما خوی دگر داشت
ما واله و او روی و نظر سوی دگر داشت
گفتم که کنم نسبت آن زلف به عنبر
آورد صبا نکهت آن بوی دگر داشت
خلق نگران رخ او کشته ز هر سو
وان سرو به هر سو نگری روی دگر داشت
دل زان نکشیدم به سوی حوری و فردوس
کو میل به سوی دگر و کوی دگر داشت
گر شاهدی خسته شود سوی طبیبان
از دوست طمع شربت داروی دگر داشت

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

امروز ز نو دلبر ما خوی دگر داشت
ما واله و او روی و نظر سوی دگر داشت
هوش مصنوعی: امروز محبوب ما حال و هوایی متفاوت دارد، ما سرگشته و حیرانیم و او نگاهی خاص و توجهی دیگرگون دارد.
گفتم که کنم نسبت آن زلف به عنبر
آورد صبا نکهت آن بوی دگر داشت
هوش مصنوعی: گفتم که این زلف مثل عطر عنبر است، اما نسیم صبح بویی متفاوت و خاص دارد.
خلق نگران رخ او کشته ز هر سو
وان سرو به هر سو نگری روی دگر داشت
هوش مصنوعی: مردم به خاطر چهره او نگران و دل‌باخته‌اند و آن درخت سرو که در هر طرف می‌نگرد، چهره‌ای دیگر دارد.
دل زان نکشیدم به سوی حوری و فردوس
کو میل به سوی دگر و کوی دگر داشت
هوش مصنوعی: من به سوی بهشت و زیبایی‌های افسونگر نرفتم، زیرا دلم به چیز دیگری و جایی دیگر میل داشت.
گر شاهدی خسته شود سوی طبیبان
از دوست طمع شربت داروی دگر داشت
هوش مصنوعی: اگر معشوقی از عشق خسته شود، به پزشکان می‌رود تا از آن‌ها داروی دیگری بخواهد و دیگر به دوستش امیدی نداشته باشد.