گنجور

شمارهٔ ۱۵

خطت را بدایت به غایت خوش است
تماشای آن بی نهایت خوش است
به تیری دل بی نوا را بساز
که از پادشاهان عنایت خوش است
ز زلف حبیب و ز جور رقیب
به اصحاب شکر و شکایت خوش است
مکن واعظا شرح جز وصف عشق
که با عاشقان این حکایت خوش است
نه امروز با درد او دل خوشم
جراحات او از بدایت خوش است
چه خوش گفت شستم ز خون تو دست
که قولش به وجه کنایت خوش است
بگو شاهدی یک حدیثی ز عشق
که از قول تو این روایت خوش است

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خطت را بدایت به غایت خوش است
تماشای آن بی نهایت خوش است
هوش مصنوعی: نوشتن تو از ابتدا تا انتها بسیار زیباست و تماشای آن به طور تمام و کمال لذت‌بخش و خوشایند است.
به تیری دل بی نوا را بساز
که از پادشاهان عنایت خوش است
هوش مصنوعی: دل بی‌نوا و بی‌پناه را به وسیله محبت و مهربانی پر کن، زیرا که امید به لطف و مهربانی پادشاهان سرشار از خوشبختی است.
ز زلف حبیب و ز جور رقیب
به اصحاب شکر و شکایت خوش است
هوش مصنوعی: از پیچ و تاب موهای معشوق و ناملایمات رقیب، دوستان می‌توانند به زیبایی و تلخی زندگی بپردازند.
مکن واعظا شرح جز وصف عشق
که با عاشقان این حکایت خوش است
هوش مصنوعی: بهتر است تنها در مورد عشق صحبت کنی و از داستان‌های دیگر بپرهیزی، زیرا این داستان‌ها برای عاشقان بسیار دلنشین و مرغوب است.
نه امروز با درد او دل خوشم
جراحات او از بدایت خوش است
هوش مصنوعی: امروز از درد او ناراحت نیستم، زیرا زخم هایش از ابتدا برایم خوشایند است.
چه خوش گفت شستم ز خون تو دست
که قولش به وجه کنایت خوش است
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که از خون تو دست شسته و قولش به زبان اشاره‌ای زیباست.
بگو شاهدی یک حدیثی ز عشق
که از قول تو این روایت خوش است
هوش مصنوعی: بگو که یک شاهد وجود دارد که داستانی از عشق می‌گوید و این روایت از زبان تو بسیار زیبا و دلنشین است.