گنجور

شمارهٔ ۱۲۱

دو زلف سرکش دلبند داری
که در هر یک بسی دل بند داری
شدم دیوانه در سودای زلفت
در ین قیدم بگو تا چند داری
چه شد گر زان لب لعل شکر بار
به دشنامی مرا خرسند داری
ز بهر چشم بد بر آتش رخ
ز انواع گهر هر چند داری
ز نصح شاهدی بگذر تو ای شیخ
به خود پندی بده گر پند داری

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دو زلف سرکش دلبند داری
که در هر یک بسی دل بند داری
هوش مصنوعی: دو زلف زیبا و بازیگوش از محبوبت داری که در هر کدام از آن‌ها دل‌های زیادی به تو وابسته‌اند.
شدم دیوانه در سودای زلفت
در ین قیدم بگو تا چند داری
هوش مصنوعی: من در آرزوی موهای تو دیوانه شده‌ام و در این بند گرفتار هستم. بگو تا کی باید این وضعیت ادامه داشته باشد؟
چه شد گر زان لب لعل شکر بار
به دشنامی مرا خرسند داری
هوش مصنوعی: چه تفاوتی دارد اگر از آن لبان زیبا و شیرین با کلمات زشت به من آسیب می‌زنی، تو همچنان باعث خوشحالی من هستی.
ز بهر چشم بد بر آتش رخ
ز انواع گهر هر چند داری
هوش مصنوعی: برای جلوگیری از چشم زخم، چهره‌ات را از جواهرات مختلف بیارای، هرچند که داری.
ز نصح شاهدی بگذر تو ای شیخ
به خود پندی بده گر پند داری
هوش مصنوعی: ای شیخ، از نصیحت دیگران بگذر و خودت به خودت نصیحت کن اگر واقعاً نصیحتی در دل داری.