شمارهٔ ۱۲۲
دلا گر عشق مهروئی نداری
برو کز معرفت بوئی نداری
بیا ای سرو و بر چشمم بکن جا
کزین بهتر لب جویی نداری
برو ای ماه با رویش مزن لاف
که خال و چشم و ابرویی نداری
برو ای شاهدی و گوشه ای گیر
که چون او چشم جادویی نداری
مکش جانا به تندی شاهدی را
که چون او یار خوش خویی نداری
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دلا گر عشق مهروئی نداری
برو کز معرفت بوئی نداری
هوش مصنوعی: ای دل، اگر عشق و محبت را در خود نمیبینی، پس برو که از فهم و شناخت هم بویی را نمیتوانی حس کنی.
بیا ای سرو و بر چشمم بکن جا
کزین بهتر لب جویی نداری
هوش مصنوعی: بیا ای سرو خوشچهره و بگذار بر چشمانم جا بمانی، زیرا از این بهتر نمیتوانی در کنار لب جویی پیدا کنی.
برو ای ماه با رویش مزن لاف
که خال و چشم و ابرویی نداری
هوش مصنوعی: ای ماه، با چهرهیت ادعای زیبایی نکن، چون خال و چشم و ابرو نداری.
برو ای شاهدی و گوشه ای گیر
که چون او چشم جادویی نداری
هوش مصنوعی: برو و در جایی آرام بنشین، چرا که هیچکس مانند او چشمان سحرآمیز و جادویی ندارد.
مکش جانا به تندی شاهدی را
که چون او یار خوش خویی نداری
هوش مصنوعی: عزیزم، با شتاب و بیدقتی محبت نکن، زیرا مانند او دوست نیکو و باخصالتی نداری.

شاهدی