گنجور

شمارهٔ ۱۰۲

به عشق آن میان شد مدتی با من سمر بندم
همی خواهم که من با کاکلش سودا به سر بندم
به زنجیر سر زلفش دلم در قید محکم بود
فروزان کاکلش بر سر بهر سو بند بر بندم
دلم بگرفت در غربت کجایی ساربان آخر
کزین دهر خراب آباد رخت خویش بربندم
چو از خلق جهانم می رسد محنت به هر جایی
به کنج عزلتی بنشینم و بر خلق در بندم
چو از روز ازل با یار ما ر ا عهد محکم بود
بگو ای شاهدی من دل به دلدار دگر بر بندم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به عشق آن میان شد مدتی با من سمر بندم
همی خواهم که من با کاکلش سودا به سر بندم
هوش مصنوعی: مدتی در عشق او سر کرده‌ام و انتظار دارم که سرنوشت خود را با زیبایی‌اش رقم بزنم.
به زنجیر سر زلفش دلم در قید محکم بود
فروزان کاکلش بر سر بهر سو بند بر بندم
هوش مصنوعی: من به زنجیر موهای او وابسته و گرفتار شدم و زیبایی و درخشش آن کاکلش باعث شده که همه‌چیز مرا به خود جلب کند.
دلم بگرفت در غربت کجایی ساربان آخر
کزین دهر خراب آباد رخت خویش بربندم
هوش مصنوعی: دل من در این دورانی که در تنهایی به سر می‌برم، غمگین و افسرده است. ای راهنمای سفر، کجا هستی؟ من از این دنیای خراب و ویران می‌خواهم سفر کنم و از اینجا دور شوم.
چو از خلق جهانم می رسد محنت به هر جایی
به کنج عزلتی بنشینم و بر خلق در بندم
هوش مصنوعی: وقتی درد و مشکلات از طرف مردم به من می‌رسد، به دور از جمعیت و در یک گوشه‌ نشسته و به حال دیگران فکر می‌کنم.
چو از روز ازل با یار ما ر ا عهد محکم بود
بگو ای شاهدی من دل به دلدار دگر بر بندم
هوش مصنوعی: از زمانی که جهان آغاز شده، با یار خود پیمانی مستحکم بسته‌ایم. تو ای کسی که شاهد این ماجرا هستی، من تصمیم دارم دل خود را به کسی دیگر بسپارم.