شمارهٔ ۱۰
هر لحظه سیل دیده به خون میکشد مرا
سودای گیسویت به جنون میکشد مرا
گر به وعدههای دل خلافت کشد رواست
سوی سراب سوز درون میکشد مرا
تا عشق در درون دل من قرار یافت
از کارگاه عقل برون میکشد مرا
من از کمند زلف توام بر حذر روان
چشمت به ساحری و فسون میکشد مرا
ای شاهدی گذر ز فسون خرد که یار
در حلقه جنون به فنون میکشد مرا
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.