گنجور

بخش ۴ - حکایت

صانعی کوزه ​ای ز برف بساخت
کرد پر آب و اندر آب انداخت
کوزۀ برف ناگه ازتب و تاب
آب گشت و برآمد آب به آب
چیست اندر مَثَل همه عالم
عدمی در میان بحر عدم
هرچه را پیش و پس عدم باشد
بود و نابود او بهم باشد

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صانعی کوزه ​ای ز برف بساخت
کرد پر آب و اندر آب انداخت
هوش مصنوعی: یک هنرمند کوزه‌ای از برف ساخت و آن را پر از آب کرده و سپس در آب انداخت.
کوزۀ برف ناگه ازتب و تاب
آب گشت و برآمد آب به آب
هوش مصنوعی: ناگهان کوزه‌ای که پر از برف بود، به دلیل گرما ذوب شد و آب از آن سرازیر شد.
چیست اندر مَثَل همه عالم
عدمی در میان بحر عدم
هوش مصنوعی: در اینجا بیان می‌شود که در میان گستره‌ای از عدم و خلاء، همه چیز در واقع وجودی ندارد و خود به نوعی فقدان است. به عبارت دیگر، تمام چیزها در جهان به نوعی در یک حالت ناپایداری و نبود قرار دارند.
هرچه را پیش و پس عدم باشد
بود و نابود او بهم باشد
هوش مصنوعی: هر چیزی که بین وجود و نیستی قرار دارد، در واقع وجود و نابودیش متصل به یکدیگر است.