بخش ۵ - حکایت
هدهدی را مگر ز طالع شوم
گذر افتاد بر خرابۀ بوم
از سلیمان شنیده بود وعید
آخر افتاد در عذاب شدید
هیچ بومان به شب نمیخفتند
هر زمانیش برمیآشفتند
چون نسیم سحرگهی بدمید
زان خراب آشیانه بر پرید
گلّۀ بوم در پیش کردند
تا گرفتند و سختش آزردند
که تو در روشنی شب خفتی
روز تاریک برمیآشفتی
گفت هدهد که این بود برعکس
روشنی کی بود مگر در عکس
همه چیزی به نور خور پیداست
ظلمت از ضعف نور چشم شماست
دیده ای کان ضعیف نور بود
همچو شب پرّه روز کور بود
لیک چشم مرا بود آن تاب
که کند تاب مهر عالم تاب
من که بینم جمال مهر عیان
حاجتی نبودم به هیچ بیان
جمله بومان به هم برآشفتند
هر یکی هرزه ای همی گفتند
هدهد تیزبین از آن درماند
«اقتلونی» به ذوق دل برخواند
ذوق من گفت در وفات من است
مردن من همه حیات من است
خانۀ تن اگر خراب شود
ذرّۀ جان در آفتاب شود
نور کز شش جهت بیفزاید
ظلمت ذرّه هیچ ننماید
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هدهدی را مگر ز طالع شوم
گذر افتاد بر خرابۀ بوم
هوش مصنوعی: هدهدی به طور ناگهانی و به خاطر بدشانسیاش به ویرانهای از سرزمینش برخورد کرده است.
از سلیمان شنیده بود وعید
آخر افتاد در عذاب شدید
هوش مصنوعی: از سلیمان شنیده بود که عذاب سختی در انتظار اوست و حالا این عذاب به سراغش آمده است.
هیچ بومان به شب نمیخفتند
هر زمانیش برمیآشفتند
هوش مصنوعی: هیچ کس در شب نمیخوابید و هر یک از آنها همیشه در حال شور و هیجان بودند.
چون نسیم سحرگهی بدمید
زان خراب آشیانه بر پرید
هوش مصنوعی: وقتی نسیم صبحگاهی وزید، آن پرنده از آشیانه خراب خود پرواز کرد و رفت.
گلّۀ بوم در پیش کردند
تا گرفتند و سختش آزردند
هوش مصنوعی: پرندگان وحشی را به دام انداختند و به شدت به آنها آسیب رساندند.
که تو در روشنی شب خفتی
روز تاریک برمیآشفتی
هوش مصنوعی: تو در شب که روشن بود خوابیده بودی و در روزهای تاریک ناراحت و ناآرام بودی.
گفت هدهد که این بود برعکس
روشنی کی بود مگر در عکس
هوش مصنوعی: هدهد گفت که این موضوع نشاندهنده برعکسی از روشنی است؛ آیا کسی بوده که در تصویر نور را ببیند؟
همه چیزی به نور خور پیداست
ظلمت از ضعف نور چشم شماست
هوش مصنوعی: هر چیزی با تابش نور خورشید نمایان میشود، اما تاریکی ناشی از کمبود نور در دید شماست.
دیده ای کان ضعیف نور بود
همچو شب پرّه روز کور بود
هوش مصنوعی: چشمی که ضعیف است و نور کمی دارد، مانند شبی است که در آن مگسهای شبپره وجود دارد و در روز، کور و ناتوان است.
لیک چشم مرا بود آن تاب
که کند تاب مهر عالم تاب
هوش مصنوعی: اما چشمان من آن نوری را دارند که میتواند درخشش خورشید را هم تحت تأثیر قرار دهد.
من که بینم جمال مهر عیان
حاجتی نبودم به هیچ بیان
هوش مصنوعی: من وقتی زیبایی خورشید را میبینم، دیگر نیازی به هیچ توضیحی ندارم.
جمله بومان به هم برآشفتند
هر یکی هرزه ای همی گفتند
هوش مصنوعی: همه ما به هم ریختیم و هر کدام چیزی بیمعنی و نامربوط گفتیم.
هدهد تیزبین از آن درماند
«اقتلونی» به ذوق دل برخواند
هوش مصنوعی: پرندهای زیرک و باهوش از غم و اندوههای خود نالان و آشفته بهصدای دلش درخواست میکند که او را از این مشکلات رها کند.
ذوق من گفت در وفات من است
مردن من همه حیات من است
هوش مصنوعی: شوق و لذت من میگوید که مرگ من در واقع بخشی از زندگی من است و مردن من، کل زندگیام را تشکیل میدهد.
خانۀ تن اگر خراب شود
ذرّۀ جان در آفتاب شود
هوش مصنوعی: اگر بدن انسان آسیب ببیند، روح او درخشان و آزاد میشود.
نور کز شش جهت بیفزاید
ظلمت ذرّه هیچ ننماید
هوش مصنوعی: اگر نور از هر شش سو به ما بتابد، اما یک نقطه تاریکی وجود داشته باشد، آن نور هیچ تاثیری در دیدن آن تاریکی نخواهد داشت.