بخش ۲۱ - در بیان نهایت عشق است
به صورت آدمی کرده است نقاش
اگر مردی به معنی آدمی باش
چو سلطان خود کند حالی رسولی
رسولی دیگری باشد فضولی
چو آب آمد تیمم نیست در کار
چو روز آمد چراغ از پیش بردار
چو پیدا شد ز پشت پرده دلدار
یقین دلاله شد معزول از کار
به شهری چون درآید شهریاری
نماند شحنه را در شهر کاری
چو عشق آمد چه جای عقل رعناست
که کار عشق بدمستی و غوغاست
در آن منزل که عشق آمد ستیزان
نباشد عق آنجا جز گریزان
چو عشق آمد چه جای عقل و هوشست
چو گوید عشق عقل آنجا خموش است
در آن منزل که آمد عشق کاری
در آمد عقل چون طفلان بزاری
اگرچه کارها از عقل شد راست
ولیکن کار با عشق بالاست
در تحقیق را صندوق عشق است
رسول عاشق و معشوق عشقست
اگر معشوق را عاشق نبودی
که گفتی این حقایق که شنودی
ز فیض عقل میبین نور راهت
ولی در عشق میدانی پیشگاهت
دو حالست ای اخی در عشق پنهان
که پیدا میشود در عاشقی آن
بود در راستی اول مقامش
میان عشق و مستی کشت نامش
چو شد عاشق تهی از خود فنا دان
چو پر گردد ز معشوقش بقا دان
چو حاضر گشت جانان کیستم من
چو غایب باشم از وی چیستم من
اگر صد سال میسازی بضاعت
بسوزد عشق اندر نیم ساعت
کسی کو عاشق است اندر مجازی
ندارد عشق صورت را نیازی
اگر تو عاشقی اندر حقیقت
نشان خواهند از تو در طریقت
نشانش چیست ترک خویش گفتن
شدن قربان و ترک کیش گفتن
سخن در عاشقی بسیار گویند
ولی نی اینچنین اسرار گویند
همی گویم حدیثی در بیانش
ز سر عشق میآرم نشانش
در گنج معانی باز کردم
پس آنگه این سخن آغاز کردم
سخن نیکست اگر تو نیک دانی
نه در معنی و در صورت بمانی
چو بشناسی به دل یک یک دقایق
فرو آید به جانت این حقایق
بخش ۲۰ - و ۴۱ مفقود است): چو تسبیح از خواهر این اسرار بشنودبخش ۲۲ - در تحقیق شریعت و بیان طریقت: سوالی چند کردم از حکیمی
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: علی پیسپار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به صورت آدمی کرده است نقاش
اگر مردی به معنی آدمی باش
هوش مصنوعی: نقاشی به شکل انسان کشیده است، ولی اگر تو میخواهی انسان واقعی باشی، باید به معنای واقعی انسان بودن تلاش کنی.
چو سلطان خود کند حالی رسولی
رسولی دیگری باشد فضولی
هوش مصنوعی: اگر پادشاهی کار خود را بهدرستی انجام دهد، دیگر نیازی به ارسال پیامبر یا فرستاده ندارد، زیرا خود او بهتنهایی میتواند راه را نشان دهد و نیاز به واسطه نیست.
چو آب آمد تیمم نیست در کار
چو روز آمد چراغ از پیش بردار
هوش مصنوعی: اگر آب در دسترس باشد، نیازی به تیمم نیست و اگر روز شده است، چراغ را کنار بگذار.
چو پیدا شد ز پشت پرده دلدار
یقین دلاله شد معزول از کار
هوش مصنوعی: وقتی که معشوق از پشت پرده نمایان شد، یقیناً پیامرسان او حذف و از کار خارج شد.
به شهری چون درآید شهریاری
نماند شحنه را در شهر کاری
هوش مصنوعی: وقتی شاه و فرمانروا به یک شهر وارد میشود، دیگر هیچگونه وظیفه یا مسئولیتی برای نگهبان یا شحنه در آن شهر باقی نمیماند.
چو عشق آمد چه جای عقل رعناست
که کار عشق بدمستی و غوغاست
هوش مصنوعی: وقتی عشق به دل راه مییابد، دیگر جایی برای خرد و فرزانگی نیست، زیرا در کار عشق، شیدایی و هیاهو حاکم است.
در آن منزل که عشق آمد ستیزان
نباشد عق آنجا جز گریزان
هوش مصنوعی: در جایی که عشق وجود دارد، دعوا و درگیری کنار میرود و در آنجا جز فرار از مشکلات و آزارها، چیز دیگری دیده نمیشود.
چو عشق آمد چه جای عقل و هوشست
چو گوید عشق عقل آنجا خموش است
هوش مصنوعی: زمانی که عشق وارد دل شود، دیگر جایی برای عقل و همراهی هوش باقی نمیماند. وقتی عشق در صحبت است، عقل سکوت میکند.
در آن منزل که آمد عشق کاری
در آمد عقل چون طفلان بزاری
هوش مصنوعی: در آن جایی که عشق حضور پیدا کند، عقل مانند کودکان ناتوان میشود و نمیتواند کارایی داشته باشد.
اگرچه کارها از عقل شد راست
ولیکن کار با عشق بالاست
هوش مصنوعی: اگرچه کارها با عقل و تفکر درست میشوند، اما کارهایی که با عشق انجام میشوند، ارزش و جایگاه بالاتری دارند.
در تحقیق را صندوق عشق است
رسول عاشق و معشوق عشقست
هوش مصنوعی: در جستجوی حقیقت، عشق به عنوان صندوقی است که پیامآور آن، عاشق و معشوق هستند و خود عشق نیز وجود دارد.
اگر معشوق را عاشق نبودی
که گفتی این حقایق که شنودی
هوش مصنوعی: اگر تو عاشق محبوب خود نبودی، پس چگونه این حقایق را که شنیدهای به زبان میآوری؟
ز فیض عقل میبین نور راهت
ولی در عشق میدانی پیشگاهت
هوش مصنوعی: از نعمت عقل، نور راهت را میبینی، اما در عشق، میدانی که در برابر تو قرار دارد.
دو حالست ای اخی در عشق پنهان
که پیدا میشود در عاشقی آن
هوش مصنوعی: در عشق پنهان دو حالت وجود دارد که در دریایی از عشق آشکار میشود.
بود در راستی اول مقامش
میان عشق و مستی کشت نامش
هوش مصنوعی: در آغاز، او در جایگاهی واقعی قرار داشت که میان عشق و مستی بود، و همین باعث شد که نامش برجسته شود.
چو شد عاشق تهی از خود فنا دان
چو پر گردد ز معشوقش بقا دان
هوش مصنوعی: زمانی که شخصی عاشق میشود، باید خود را از وجود خود خالی کند و در این حالت، او دیگر به منیت و خودخواهی توجهی ندارد. وقتی که عشق او را پر میکند، باقیماندهاش از معشوقش نشأت میگیرد و او به نوعی در عشق به جاودانگی و ماندگاری میرسد.
چو حاضر گشت جانان کیستم من
چو غایب باشم از وی چیستم من
هوش مصنوعی: زمانی که محبوبم در دسترس باشد، نمیدانم من کیام؛ و وقتی دور باشد، نمیدانم چهکارهام.
اگر صد سال میسازی بضاعت
بسوزد عشق اندر نیم ساعت
هوش مصنوعی: اگر بخواهی برای چیزی مدتهای طولانی زحمت بکشی و آن را بسازی، ولی عشق و احساس ناگهان آن را نابود کند، تمام زحمتت ممکن است در عرض نیم ساعت از بین برود.
کسی کو عاشق است اندر مجازی
ندارد عشق صورت را نیازی
هوش مصنوعی: کسی که عاشق واقعی است، در دنیای ظاهری و دنیای مجازی به عشق نیاز ندارد و عشق برای او جنبه ظاهری ندارد.
اگر تو عاشقی اندر حقیقت
نشان خواهند از تو در طریقت
هوش مصنوعی: اگر واقعاً عاشق هستی، از تو انتظار دارند که در مسیر عشق، نشانههایی از خودت نشان دهی.
نشانش چیست ترک خویش گفتن
شدن قربان و ترک کیش گفتن
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که نشان از دلبستگی به معشوق در وجود شخص به این است که خود را فدای او کند و به حالتی برسد که از باورها و اعتقادات قبلی خود دست بردارد. به عبارتی، عشق به معشوق باعث میشود که فرد نسبت به هویت و باورهای قبلی خود بیاعتنا شود و خود را برای او قربانی کند.
سخن در عاشقی بسیار گویند
ولی نی اینچنین اسرار گویند
هوش مصنوعی: در مورد عشق خیلی صحبت میشود، اما هیچ کس به این عمق و رازها نمیپردازد.
همی گویم حدیثی در بیانش
ز سر عشق میآرم نشانش
هوش مصنوعی: من داستانی را روایت میکنم که به عشق مربوط میشود و نشانهای از آن را به همراه دارم.
در گنج معانی باز کردم
پس آنگه این سخن آغاز کردم
هوش مصنوعی: من در دنیای عمیق معانی جستجو کردم و پس از آن شروع به بیان این کلام کردم.
سخن نیکست اگر تو نیک دانی
نه در معنی و در صورت بمانی
هوش مصنوعی: اگر سخن خوب را به درستی درک کنی، به عمق مطلب و معنا میرسی و تنها به ظاهر آن توجه نخواهی کرد.
چو بشناسی به دل یک یک دقایق
فرو آید به جانت این حقایق
هوش مصنوعی: اگر به عمق دل خود نگاهی کنی و هر یک از لحظات را بشناسی، این حقایق به جانت رسوخ خواهد کرد.
حاشیه ها
1391/02/11 14:05
هما
به نظر من در بیت هفتم مصرع دوم
حرف ل جا مانده است
در آن منزل که عشق آمد ستیزان
نباشد عق آنجا جز گریزان
و به جای عق باید نوشت عقل
1401/08/07 11:11
محسن جهان
تفسیر ابیات ۹ و ۱۰ فوق:
در مقایسه عقل جزئی انسان و عشق به معبود، شیخ این ابیات را سروده است.
در جایگاه و مقامی که عشق خودنمایی میکند، عقل انسان به سبب عدم توانایی مقابله با عشق به حضرت دوست، همانند کودکان شروع به زاری و گله میکند.
اگرچه بوسیله بکارگیری عقل در زندگی روزمره اصلاح امور انجام میپذیرد، اما برای رسیدن به معبود ازلی، بدون عشق و دلدادگی طی راه میسر نیست.
خلاصه اینکه عقل انسان کاربرد دنیوی داشته و عشق از جنس درون و کاربرد اخروی و معنوی دارد.