بخش ۱۷ - در ذکر شیطان و لعنت کردن بر او
ز من بشنو بیان حال شیطان
که میدانم نمیدانی به سامان
ز اول نام او بودی عزازیل
کنون ابلیس شده از راه تبدیل
ولیکن هر برزگش نام دیگر
به معنی دگر گفتند در خور
یکیاش حال مشغول ازل خواند
یکیاش صاحب طول امل خواند
یکیاش عارف اسرار حق گفت
یکیاش نقطهٔ پرگار حق گفت
یکی نیزش غیور مملکت خواند
که حق بگزید و ز آدم رو بگرداند
چنان خود را به کل در عشق او باخت
کزو با سجدهٔ آدم نپرداخت
نگردانید روی از حق و لعنت
به جان بخرید و یک شو شد ز رحمت
چنان با لعنت حق خوی دارد
که هرگز یاد رحمت مینیارد
ز لعنت کردن او را نیست رنجی
که دشنام جبلیش به ز گنجی
اگرچه کافر است امروز شیطان
ولی گردد قیامت را مسلمان
ز اول گرچه باشد شر مجمل
ولی آخر شود خیر مفصل
یقین سرچشمهٔ سر قدر اوست
یکی رکن عظیم معتبر اوست
ندیدم در جهان یک کس که جان یافت
که از سیلی شیطان او امان یافت
به صورت گرچه ملعون شد ز حضرت
ولیکن روی دارد سوی عزت
در لعنت بر او هرچند باز است
ولی اندر سرش بسیار ناز است
اگرچه لعنتش کرده است حالی
ولیکن این ز سری نیست خالی
سوالی هست اینجا نیک دریاب
جوابی گوی اگر دانی در این باب
اگر از خویش ترک امر حق کرد
چرا با او دگر بار این نسق کرد
که دادش انتظاری تا قیامت
که را بود از خلایق این کرامت
چرا بی واسطه با حق سخن راند
اگر باطل بُد او باقی چرا ماند
مرا حالی جوابی در دل آمد
بگویم گر به گفتن مشکل آمد
بدو دادست دنیا را به اقطاع
چو حال او چنان گردد ز اوضاع
اگرچه بر ملأ کارش تبه کرد
به زودی روی او آنجا سیه کرد
ولی اندر نهان کاری دگر بود
که خلقی زان حکایت بیخبر بود
بخش ۱۶ - در موازنهٔ نفس در تمثیل جام جم: یکی جم نام وقتی پادشا بودبخش ۱۸ - مثال: مثالی گویمت بنیوش آن را
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: علی پیسپار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز من بشنو بیان حال شیطان
که میدانم نمیدانی به سامان
هوش مصنوعی: حرفها و وضعیت شیطان را از من بشنو، زیرا میدانم که تو از آن بیاطلاعی.
ز اول نام او بودی عزازیل
کنون ابلیس شده از راه تبدیل
هوش مصنوعی: از آغاز، نام او عزازیل بود، اما اکنون به علت تغییر و تبدیل، ابلیس شده است.
ولیکن هر برزگش نام دیگر
به معنی دگر گفتند در خور
هوش مصنوعی: اما هر بزرگی را به نام دیگری میشناسند که با ویژگیهای او تناسب دارد.
یکیاش حال مشغول ازل خواند
یکیاش صاحب طول امل خواند
هوش مصنوعی: یکی از آنها به حالتی اشاره کرد که در آغاز خلقت بوده و دیگری را به عنوان کسی که عمر طولانی دارد و به آرزوهایش مشغول است، توصیف کرد.
یکیاش عارف اسرار حق گفت
یکیاش نقطهٔ پرگار حق گفت
هوش مصنوعی: یکی از آنها دانندهٔ رازهای حق بود و دیگری هم به بیان نقطهٔ کمال حق اقدام کرد.
یکی نیزش غیور مملکت خواند
که حق بگزید و ز آدم رو بگرداند
هوش مصنوعی: یکی از آنها هم به دفاع از کشور برخاست و حق را انتخاب کرد و از آدمی که حق را نپذیرفته بود، روی گرداند.
چنان خود را به کل در عشق او باخت
کزو با سجدهٔ آدم نپرداخت
هوش مصنوعی: او چنان خود را به طور کامل در عشق معشوق گم کرده است که حتی به خاطر او آدم هم سجده نکرد.
نگردانید روی از حق و لعنت
به جان بخرید و یک شو شد ز رحمت
هوش مصنوعی: روی خود را از حقیقت برمگردانید و به هر قیمتی که شده، از رحمت الهی بهرهمند شوید.
چنان با لعنت حق خوی دارد
که هرگز یاد رحمت مینیارد
هوش مصنوعی: او چنان در عذاب و نفرین است که هرگز به یاد رحمت خدا نمیافتد.
ز لعنت کردن او را نیست رنجی
که دشنام جبلیش به ز گنجی
هوش مصنوعی: به او لعنت کردن، برایش دردسر ساز نیست، چون دشنامی که او به من میدهد، برایش کمتر از گنجی ارزش دارد.
اگرچه کافر است امروز شیطان
ولی گردد قیامت را مسلمان
هوش مصنوعی: امروز شیطان کافر و مخالف است، اما در روز قیامت ممکن است ایمان بیاورد و مسلمان شود.
ز اول گرچه باشد شر مجمل
ولی آخر شود خیر مفصل
هوش مصنوعی: هرچند در ابتدا ممکن است مشکلات و دشواریهایی وجود داشته باشد، اما در نهایت نتایج خوب و مفصلی حاصل خواهد شد.
یقین سرچشمهٔ سر قدر اوست
یکی رکن عظیم معتبر اوست
هوش مصنوعی: یقین منبع ارزش و اهمیت اوست و یکی از ارکان بزرگ و معتبر وجود او به شمار میآید.
ندیدم در جهان یک کس که جان یافت
که از سیلی شیطان او امان یافت
هوش مصنوعی: هرگز کسی را در جهان ندیدم که جان سالم به در ببرد و از ضربه شیطان در امان باشد.
به صورت گرچه ملعون شد ز حضرت
ولیکن روی دارد سوی عزت
هوش مصنوعی: هرچند که صورت او از جانب خداوند مورد نفرین قرار گرفته است، اما در واقع به سمت عظمت و بزرگی توجه دارد.
در لعنت بر او هرچند باز است
ولی اندر سرش بسیار ناز است
هوش مصنوعی: او هرچند تحت خشم و لعنت قرار دارد، اما در دلش زیبایی و ناز زیادی وجود دارد.
اگرچه لعنتش کرده است حالی
ولیکن این ز سری نیست خالی
هوش مصنوعی: اگرچه او اکنون به او بد و بیراه میگوید، اما این موضوع نشاندهندهی نبودن تأثیرات منفی در عمق وجودش نیست.
سوالی هست اینجا نیک دریاب
جوابی گوی اگر دانی در این باب
هوش مصنوعی: اگر سوالی در اینجا وجود دارد، خوب است که به آن توجه کنی و اگر جواب آن را میدانی، در موردش صحبت کن.
اگر از خویش ترک امر حق کرد
چرا با او دگر بار این نسق کرد
هوش مصنوعی: اگر کسی از انجام کار درست و حق منصرف شود، چرا دوباره باید با او به همان شیوه رفتار کرد؟
که دادش انتظاری تا قیامت
که را بود از خلایق این کرامت
هوش مصنوعی: او به کسانی که انتظار دارند، وعده میدهد که تا روز قیامت کسی به این لطف و کرامت دست نخواهد یافت.
چرا بی واسطه با حق سخن راند
اگر باطل بُد او باقی چرا ماند
هوش مصنوعی: چرا او که با حق ارتباط مستقیم دارد، اگر باطل است، همچنان باقی میماند؟
مرا حالی جوابی در دل آمد
بگویم گر به گفتن مشکل آمد
هوش مصنوعی: در دل من حسی وجود دارد که میخواهم آن را بیان کنم، اما اگر بیان کردنش سخت باشد، شاید نتوانم.
بدو دادست دنیا را به اقطاع
چو حال او چنان گردد ز اوضاع
هوش مصنوعی: دنیا به افراد مختلف و شرایط گوناگون خود را نشان میدهد و زمانی که حال کسی به وضعیت خاصی دچار شود، دنیا هم به همان شکل با او رفتار میکند.
اگرچه بر ملأ کارش تبه کرد
به زودی روی او آنجا سیه کرد
هوش مصنوعی: اگرچه او در جمع نتوانست کارش را درست انجام دهد، به زودی در همان جا چهرهاش تاریک خواهد شد.
ولی اندر نهان کاری دگر بود
که خلقی زان حکایت بیخبر بود
هوش مصنوعی: اما در پنهان چیزی دیگر وجود دارد که مردم از آن داستان بیخبر هستند.
حاشیه ها
1391/06/18 21:09
احمد
خیلی عالیه