گنجور

شمارهٔ ۱۰

عشقت جگرم خورد و بدل روی آورد
رنگ از رخ من برد ز تو بوی آورد
پای از در تو باز نگیرم که مرا
سودای تو سر گشته دراین کوی آورد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عشقت جگرم خورد و بدل روی آورد
رنگ از رخ من برد ز تو بوی آورد
هوش مصنوعی: عشق تو، مانند آتش به جانم افتاد و چهره‌ام را زرد کرد. از چهره‌ام رنگ و نشاط رفت و بوی تو در وجودم پیچید.
پای از در تو باز نگیرم که مرا
سودای تو سر گشته دراین کوی آورد
هوش مصنوعی: هرگز پایم را از درِ تو نمی‌کشم؛ چراکه عشق و دلبستگی‌ام به تو، مرا به این خیابان کشانده است.