شمارهٔ ۹۲
در شب زلف تو قمر دیدن
خوش بود خاصه هر سحر دیدن
تا بکی همچو سایهٔ خانه
آفتاب از شکاف در دیدن
پرده بردار از آن رخ پر نور
که ملولم ز ماه و خور دیدن
گرچه کس را نمی شود حاصل
لذت شکر از شکر دیدن
هست دشوار دیدن تو چنان
که ز خود مشکلست سر دیدن
روی منما بهر ضعیف دلی
گرچه ناید ز بی بصر دیدن
که چو سیماب مضطرب گردد
دل مسکین ز روی زر دیدن
میوه یی ده ز باغ وصل مرا
که دلم خون شد از زهر دیدن
آشنای ترا سزد زین باغ
همچو بیگانگان شجر دیدن
طالب رؤیت مؤثر شد
چون کلیم الله از اثر دیدن
گرچه صبرم گرفته است کمی
شوقم افزون شود به هر دیدن
زخم چوگان شوق می باید
بر دل از بهر رهنوردیدن
گرد میدان عشق می نتوان
بسر خود چو گوی گردیدن
ای دل ای دل ترا همه چیزی
شد میسر ازو مگر دیدن
بفروغ چراغ عشق توان
هر دو عالم بیک نظر دیدن
جان معنی و معنی جان را
در پس پردهٔ صور دیدن
اوست پیش و پس همه چیزی
چون غلط می کنی تو در دیدن
علم رسمیت منع کرد از عشق
بصدف ماندی از گهر دیدن
مرد این ره نظر بخود نکند
از عجایب درین سفر دیدن
گر سر این رهت بود شرطست
پای طاوس را چو پر دیدن
نزد ما از خواص این ره هست
در یکی گام صد خطر دیدن
چند خود را خلاف باید کرد
در مقامات خیر و شر دیدن
تا دل و دیده اتفاق کنند
روی او را بیکدگر دیدن
شمارهٔ ۹۱ - کتب الی الشیخ العارف سعدی الشیرازی: نمیدانم که چون باشد به معدن زر فرستادنشمارهٔ ۹۳: روی تو عرض داد لشکر حسن
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در شب زلف تو قمر دیدن
خوش بود خاصه هر سحر دیدن
هوش مصنوعی: در شب، دیدن زیباییهای زلفت مانند دیدن ماه لذتبخش است، به ویژه در هر بامداد.
تا بکی همچو سایهٔ خانه
آفتاب از شکاف در دیدن
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی از زندگی اشاره دارد که شخص مانند سایهای در زیر نور آفتاب قرار دارد و به صورت محدود و از یک شکاف به دنیا نگاه میکند. به عبارت دیگر، او در موقعیتی قرار دارد که نمیتواند از تمام زیباییها و امکانات زندگی بهرهمند شود و فقط بخش کوچکی از آن را میبیند. این تصویر نشاندهندهی محدودیتها و فقدان آزادی در زندگی است.
پرده بردار از آن رخ پر نور
که ملولم ز ماه و خور دیدن
هوش مصنوعی: بر روی چهره زیبا و درخشان خود پرده بردار که من از دیدن ماه و خورشید خسته شدهام.
گرچه کس را نمی شود حاصل
لذت شکر از شکر دیدن
هوش مصنوعی: اگرچه هیچکس نمیتواند لذت شیرینی شکر را فقط با تماشای شکر تجربه کند،
هست دشوار دیدن تو چنان
که ز خود مشکلست سر دیدن
هوش مصنوعی: دیدن تو برایم کار سختی است، مثل این که دیدن خودم هم برایم دشوار است.
روی منما بهر ضعیف دلی
گرچه ناید ز بی بصر دیدن
هوش مصنوعی: به خاطر دل نازک و ضعیف دیگران، بر من خیره مشو، هرچند ممکن است با چشمهای بسته هم نتوانند من را ببینند.
که چو سیماب مضطرب گردد
دل مسکین ز روی زر دیدن
هوش مصنوعی: دل بینوا به مانند جیوه ناآرام میشود وقتی که زیبایی و زرق و برق طلا را میبیند.
میوه یی ده ز باغ وصل مرا
که دلم خون شد از زهر دیدن
هوش مصنوعی: میوهای از باغ وصال به من عطا کن، زیرا دلم از زهر جدایی و دیدن معشوق به شدت غمگین و دلشکسته شده است.
آشنای ترا سزد زین باغ
همچو بیگانگان شجر دیدن
هوش مصنوعی: دوست تو شایسته است که در این باغ، مانند بیگانگان، درختان را تماشا کند.
طالب رؤیت مؤثر شد
چون کلیم الله از اثر دیدن
هوش مصنوعی: کسی که شوق دیدار محبوبش را دارد، مانند موسی که با دیدن نور خدا تحت تأثیر قرار گرفت، به دنبال نشانهها و آثار او میگردد.
گرچه صبرم گرفته است کمی
شوقم افزون شود به هر دیدن
هوش مصنوعی: هرچند که کمی صبرم سخت شده است، اما شوق من هر بار که کسی را میبینم، بیشتر میشود.
زخم چوگان شوق می باید
بر دل از بهر رهنوردیدن
هوش مصنوعی: برای سفر و پیمودن راه، باید دل را به زخم اشتیاق آغشته کرد.
گرد میدان عشق می نتوان
بسر خود چو گوی گردیدن
هوش مصنوعی: در دایره عشق نمیتوان مانند توپ فقط به دور خود بچرخید و یکنواخت گردش کرد.
ای دل ای دل ترا همه چیزی
شد میسر ازو مگر دیدن
هوش مصنوعی: ای دل، همه چیز بر تو فراهم شده، جز یک چیز؛ آن هم دیدن اوست.
بفروغ چراغ عشق توان
هر دو عالم بیک نظر دیدن
هوش مصنوعی: با نور عشق میتوان هر دو جهان را در یک نگاه مشاهده کرد.
جان معنی و معنی جان را
در پس پردهٔ صور دیدن
هوش مصنوعی: دیدن روح و حقیقت زندگی نهفته در پشت ظواهر دنیوی.
اوست پیش و پس همه چیزی
چون غلط می کنی تو در دیدن
هوش مصنوعی: او در همه چیز، چه قبل و چه بعد، حاضر است. وقتی که تو در دیدن دچار اشتباه میشوی، او همیشه در آنجا هست.
علم رسمیت منع کرد از عشق
بصدف ماندی از گهر دیدن
هوش مصنوعی: علم و دانش ما را از عشق و احساسات واقعی دور کرده است، مانند صدفی که به خاطر ترس از آسیب دیدن، در دریا از دیدن مروارید خود دور مانده است.
مرد این ره نظر بخود نکند
از عجایب درین سفر دیدن
هوش مصنوعی: مرد این مسیر نباید به خود توجه کند، چون در این سفر تجربیات شگفتانگیزی خواهد دید.
گر سر این رهت بود شرطست
پای طاوس را چو پر دیدن
هوش مصنوعی: اگر میخواهی در این مسیر به موفقیت برسی، باید مانند طاوسی که پرها را میبیند، بلندپرواز و شجاع باشی.
نزد ما از خواص این ره هست
در یکی گام صد خطر دیدن
هوش مصنوعی: در نزد ما، از ویژگیهای این مسیر این است که در یک قدم میتوان صد خطر را مشاهده کرد.
چند خود را خلاف باید کرد
در مقامات خیر و شر دیدن
هوش مصنوعی: انسان باید برای رسیدن به خوب و بد، گاهی از خود و اصولش فاصله بگیرد و در برخی مواقع خلاف رفتار کند.
تا دل و دیده اتفاق کنند
روی او را بیکدگر دیدن
هوش مصنوعی: تا زمانی که دل و چشم به یکدیگر برسند، زیبا روی او را بار دیگر ببینند.
حاشیه ها
1398/09/15 20:12
بیت دوازده باید چنین باشد: از بهر رهنَوَردیدن