گنجور

شمارهٔ ۹۰

دلا گر دولتی داری طلب کن جای درویشان
که نور دوستی پیداست در سیمای درویشان
برون شو از مکان و کون تا زیشان نشان یابی
چو در کون و مکان باشی نیابی جای درویشان
بر ایشان که بشناسند گوهرهای مردم را
توانگر گر بود چون زر نگیرد جای درویشان
چو مهر خوب رویانست در هر جان ترا جانی
اگر دولت ترا جا داد در دلهای درویشان
مقیم مقعد صد قند درویشان بی مسکن
بنازد جنت ار فردا شود مأوای درویشان
مبُر از صحبت ایشان که همچون باد در آتش
در آب و خاک اثر دارد دم گیرای درویشان
فلک را گرچه بازیهاست بر بالای اوج خود
زمین را سرفرازیهاست زیر پای درویشان
بتقدیر ارچه گردون را همه زین سو بود گردش
بگردد آسمان زآن سو که گردد رای درویشان
شب قدرست و روز عید هر ساعت مه و خور را
اگر خود را بگنجانند در شبهای درویشان
اگر چه جان ز مستوری چو صورت در نظر ناید
بتن در روی جان بیند دل بینای درویشان
بزیر پای ایشانست در معنی سر گردون
بصورت گرچه گردونست بر بالای درویشان
ز درهای سلاطین ار گدایان نان همی یابند
سلاطین ملک می یابند از درهای درویشان
چو مردان سیف فرغانی مکن بیرون اگر مردی
ز دل اندوه درویشی ز سر سودای درویشان

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دلا گر دولتی داری طلب کن جای درویشان
که نور دوستی پیداست در سیمای درویشان
هوش مصنوعی: ای دل، اگر دولتی و ثروتی داری، باید در جایی به دنبال آن بگردی که درویشان هستند. زیرا در چهره آن‌ها نشانه‌های محبت و دوستی به وضوح نمایان است.
برون شو از مکان و کون تا زیشان نشان یابی
چو در کون و مکان باشی نیابی جای درویشان
هوش مصنوعی: از دنیای مادی و وجود مادی بیرون برو تا نشان درویشان را ببینی. چون در دنیا و محدوده‌های مادی باقی بمانی، نمی‌توانی جایی برای درویشان پیدا کنی.
بر ایشان که بشناسند گوهرهای مردم را
توانگر گر بود چون زر نگیرد جای درویشان
هوش مصنوعی: کسانی که ویژگی‌های باارزش انسان‌ها را درک کنند، اگرچه از نظر مادی ثروتمند نباشند، به جایگاه و ارزش خود می‌رسند و از درویش‌ها کم‌تر می‌شوند.
چو مهر خوب رویانست در هر جان ترا جانی
اگر دولت ترا جا داد در دلهای درویشان
هوش مصنوعی: اگر در هر قلبی نوری از زیبایی چهره‌های خوش‌سیما وجود دارد و اگر سعادتی به تو نیافت، بدان که آن خوشبختی در دل‌های درویشان و انسان‌های بی‌ادعا وجود دارد.
مقیم مقعد صد قند درویشان بی مسکن
بنازد جنت ار فردا شود مأوای درویشان
هوش مصنوعی: کسی که در جایی قرار گرفته و در زندگی‌اش امکانات و خوشی‌هایی دارد، از سهولت و آرامش زندگی‌اش با درویشان بی‌خانمان و ناتوانی‌های آن‌ها مقایسه می‌کند. او اگر بخواهد، بهشتی را که برایش مهیا شده، تنها برای درویشان گرسنه رو به فردا، به تصویر می‌کشد.
مبُر از صحبت ایشان که همچون باد در آتش
در آب و خاک اثر دارد دم گیرای درویشان
هوش مصنوعی: از صحبت این افراد دوری کن، چرا که تأثیر آن‌ها مانند باد در آتش و آب و خاک، زودگذر و ناپایدار است. به جای آن، به کلام جذاب درویشان توجه کن.
فلک را گرچه بازیهاست بر بالای اوج خود
زمین را سرفرازیهاست زیر پای درویشان
هوش مصنوعی: با وجود اینکه آسمان بر فراز خود سرگرمی‌ها و بازی‌هایی دارد، اما زمین زیر پای درویشان، افتخار و بزرگی خاص خود را دارد.
بتقدیر ارچه گردون را همه زین سو بود گردش
بگردد آسمان زآن سو که گردد رای درویشان
هوش مصنوعی: اگرچه تقدیر همه چیز را در دست دارد و آسمان به سمت خاصی می‌چرخد، اما تغییرات و تصمیمات درویشان می‌تواند تأثیرگذار باشد.
شب قدرست و روز عید هر ساعت مه و خور را
اگر خود را بگنجانند در شبهای درویشان
هوش مصنوعی: در این شب مبارک و ویژه، هر لحظه مانند عید است. اگر ماه و خورشید توانایی داشته باشند، باید خود را در شب‌های درویشان جای دهند.
اگر چه جان ز مستوری چو صورت در نظر ناید
بتن در روی جان بیند دل بینای درویشان
هوش مصنوعی: اگرچه جان در خفا به سر می‌برد و در ظاهر دیده نمی‌شود، اما دل‌های بینا و روشن درویشان، حقیقت جان را در درون می‌بینند.
بزیر پای ایشانست در معنی سر گردون
بصورت گرچه گردونست بر بالای درویشان
هوش مصنوعی: زیر پای آنان، حقیقت زندگی و دنیا قرار دارد. اگرچه دنیا به ظاهر در بالاست و برای درویشان (زاهدان و متأملان) از دور دیده می‌شود، اما در واقع ارزش واقعی در زیر پای آن‌هاست.
ز درهای سلاطین ار گدایان نان همی یابند
سلاطین ملک می یابند از درهای درویشان
هوش مصنوعی: اگر گدایان از دربار سلاطین نان می‌گیرند، سلاطین نیز از درهای درویشان ملک و مقام می‌جویند.
چو مردان سیف فرغانی مکن بیرون اگر مردی
ز دل اندوه درویشی ز سر سودای درویشان
هوش مصنوعی: اگر مانند مردان بزرگ و بااراده هستی، نباید با بیرون رفتن خود را دچار دردسر کنی. اگر در دلت اندوهی وجود دارد، باید به آن فکر کنی و از آرزوهای نادرست فاصله بگیری.