شمارهٔ ۸۲
ای بلبل بوستان معقول
طوطی شکرفشان معقول
ای بر سر تو لجام حکمت
وی در کف تو عنان معقول
مشاطهٔ منطق تو کرده
آرایش دختران معقول
وی از پی طعن دین نشانده
بر رمح جدل سنان معقول
وی ناخن بحث تو ز شبهه
رنگین شده بر میان معقول
رو چهرهٔ نازک شریعت
مخراش بناخنان معقول
پنداشته ای که از حقیقت
مغزیست در استخوان معقول
بر سفرهٔ حکمت آزمودند
پس بی نمک است نان معقول
تیر نظرت ز کوری دل
کژ می رود از کمان معقول
سر بر نکنی بعالم قدس
از پایهٔ نردبان معقول
با حبل متین دین چرایی
پا بستهٔ ریسمان معقول
زردشت نهای چرا شدستند
خلقی ز تو زند خوان معقول
شرح سخن محمدی کن
تا چند کنی بیان معقول
بر شَهرَهِ شرع مصطفی رو
نه در پی ره زنان معقول
کز منهج حق برون فتادست
آمد شد رهروان معقول
بانگ جرس ضلالت آید
پیوسته ز کاروان معقول
گوش دل خویشتن نگه دار
از بوعلی آن زبان معقول
نقد دغلی بزر مطلاست
در کیسه زرگران معقول
در خانهٔ دین نخواهی آمد
ای مانده بر آستان معقول
بی فر همای شرع ماندی
چون جغد در آشیان معقول
چون باز سپید نَقل دیدی
بگذار قَراطُغان معقول
اینجا که منم بهار شرعست
وآنجا که تویی خزان معقول
در معجزه منکری که کردی
شاگردی ساحران معقول
سودی نکنی ز دین تصور
این بس نبود زیان معقول
روشن دل چون چراغت ای دوست
تاریک شد از دخان معقول
هرگز نبود حرارت عشق
در طبع فسردگان معقول
از حضرت شاه انبیا علم
ای سخره جاودان معقول
ما را ز خبر مثالها داد
نافذ همه بی نشان معقول
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای بلبل بوستان معقول
طوطی شکرفشان معقول
هوش مصنوعی: ای بلبل باغ، در دنیای اندیشهها و مفاهیم، مثل طوطیای که شیرینی سخن میگوید.
ای بر سر تو لجام حکمت
وی در کف تو عنان معقول
هوش مصنوعی: ای جانم، تو مانند رهنما در دستانت قدرت و دانش داری و میتوانی به خوبی مسیر را هدایت کنی.
مشاطهٔ منطق تو کرده
آرایش دختران معقول
هوش مصنوعی: آرایشگری که به زیبایی و ظرافت کار میکند، در واقع به نحوی منطق و عقل تو را زیبا و جذاب میکند.
وی از پی طعن دین نشانده
بر رمح جدل سنان معقول
هوش مصنوعی: او به دنبال کنایههای مذهبی است و به طعنه به موضوعات دینی میپردازد و این کار را با قدرت و جدیت انجام میدهد.
وی ناخن بحث تو ز شبهه
رنگین شده بر میان معقول
هوش مصنوعی: تو با استدلال و منطق خود، موضوع را به گونهای مطرح کردهای که سرشار از شبهات و سوالات مختلف شده است.
رو چهرهٔ نازک شریعت
مخراش بناخنان معقول
هوش مصنوعی: به چهرهٔ لطیف شریعت آسیبی نزن، چون این کار ناپسند و غیرمعقول است.
پنداشته ای که از حقیقت
مغزیست در استخوان معقول
هوش مصنوعی: تو فکر کردهای که حقیقتی وجود دارد که به شکل دانشی در درون استخوانهایم نهفته است.
بر سفرهٔ حکمت آزمودند
پس بی نمک است نان معقول
هوش مصنوعی: در زمینهٔ حکمت و دانایی، اگر کسی به درستی عمل نکند، نتایج کارش بیفایده و بیمعنا خواهد بود.
تیر نظرت ز کوری دل
کژ می رود از کمان معقول
هوش مصنوعی: نگاه تو به دلیل کوری دل، ناخواسته و از راه غیر منطقی به سمت هدفش میرود.
سر بر نکنی بعالم قدس
از پایهٔ نردبان معقول
هوش مصنوعی: اگر نتوانی از نردبان فکر و اندیشه به عالم قدسی و معنوی صعود کنی، هیچ گاه به آن مقام نخواهی رسید.
با حبل متین دین چرایی
پا بستهٔ ریسمان معقول
هوش مصنوعی: با بند محکم ایمان، چرا بستهای به رشتهای که عقلانی است؟
زردشت نهای چرا شدستند
خلقی ز تو زند خوان معقول
هوش مصنوعی: چرا برخی افراد به جای راه عقلانی، به دنبال گفتار و آموزههای تو رفتهاند و از آنها پیروی میکنند، ای زردشت؟
شرح سخن محمدی کن
تا چند کنی بیان معقول
هوش مصنوعی: پیوسته در بیان و توضیح کلام پیامبر اشاره کن تا چه زمانی میتوانی منطقی و مستدل صحبت کنی.
بر شَهرَهِ شرع مصطفی رو
نه در پی ره زنان معقول
هوش مصنوعی: به راه شرع و دین پیامبر رفتن، نه دنبال راه و مسیر زنان عاقل.
کز منهج حق برون فتادست
آمد شد رهروان معقول
هوش مصنوعی: زمانی که از مسیر حقیقت خارج شویم، افراد دانا و معقول به سختی یافت میشوند.
بانگ جرس ضلالت آید
پیوسته ز کاروان معقول
هوش مصنوعی: صدای ناقوس گمراهی همواره از کاروان معقول به گوش میرسد.
گوش دل خویشتن نگه دار
از بوعلی آن زبان معقول
هوش مصنوعی: گوش دل خود را از سخنان عالمانه و منطقی ابوعلی بلندی نگهدار.
نقد دغلی بزر مطلاست
در کیسه زرگران معقول
هوش مصنوعی: در کیسه زرگران، طلاهای جعلی و فریبندهای وجود دارد که به صورت ارزشمند جلوه میکند.
در خانهٔ دین نخواهی آمد
ای مانده بر آستان معقول
هوش مصنوعی: اگر در خانهٔ دین تلاش نکنی، هرگز وارد نخواهی شد، حتی اگر به در آستان عقل بایستی.
بی فر همای شرع ماندی
چون جغد در آشیان معقول
هوش مصنوعی: بدون پیوند به اصول واقعی، مانند جغدی شدهای که در لانهای منطقی و معقول گرفتار آمده است.
چون باز سپید نَقل دیدی
بگذار قَراطُغان معقول
هوش مصنوعی: وقتی که باز سفید را دیدی، به آرامی و با احتیاط از کنار خواستههای نامعقول بگذر.
اینجا که منم بهار شرعست
وآنجا که تویی خزان معقول
هوش مصنوعی: جایی که من حضور دارم، فصل سرزندگی و طراوت است و جایی که تو هستی، دوران سردی و پژمردگی عقلانی میباشد.
در معجزه منکری که کردی
شاگردی ساحران معقول
هوش مصنوعی: تو با کارهای شگفتآور خود نشان دادی که از سحر و جادو بهتر است و به گونهای استادانه به آن پرداختهای.
سودی نکنی ز دین تصور
این بس نبود زیان معقول
هوش مصنوعی: اگر از دین بهرهای نبری، تصور کن که این کافی نیست و زیانی که در این کار نهفته است، منطقی و قابل درک است.
روشن دل چون چراغت ای دوست
تاریک شد از دخان معقول
هوش مصنوعی: ای دوست، دل روشن تو مانند چراغی است که از دود اندیشههای بیمفهوم تاریک شده است.
هرگز نبود حرارت عشق
در طبع فسردگان معقول
هوش مصنوعی: هرگز در دل افرادی که احساسات سرد و بیاحساس دارند، شور و حرارت عشق وجود ندارد.
از حضرت شاه انبیا علم
ای سخره جاودان معقول
هوش مصنوعی: از پیامبر بزرگوار، دانش و فهمی پایدار و منطقی دریافت شده است.
ما را ز خبر مثالها داد
نافذ همه بی نشان معقول
هوش مصنوعی: ما را از مثالها و نشانهها باخبر کرد، در حالی که همه این معانی به طور پنهان و بدون نشانهای مشخص در ذهن ما قرار دارند.