گنجور

شمارهٔ ۷۹

ای که اندر ملک گفتی می نهم قانون عدل
ظلم کردی ای اشاراتت همه بیرون عدل
این امیرانی که بیماران حرص اند و طمع
همچو صحت از مرض دورند از قانون عدل
دست چون شمشیرشان هر ساعتی در پای ظلم
بر سر میدان بیدادی بریزد خون عدل
زآن همی ترسم که ناگه سقف بر فرش اوفتد
خانهٔ دین را که بس باریک شد استون عدل
ظالمان سرگشته چون چرخند تا سرگین جور
گاو جهل این خران انداخت بر گردون عدل
چون هلال دولت این ظالمان شد بدر تام
هر شبی نقصان پذیرد ماه روزافزون عدل
دیگران در وی چو مجمر عود احسان سوختند
وین خسان را هیمه سرگین است در کانون عدل
آب عدل و دست احسان شوید از روی زمین
چرک ظلم این عوانان را بیک صابون عدل
گرچه عدل و دین نمی دانی ولی می دان که هست
راستی معنی دین و نیکویی مضمون عدل
اطلس دولت چو در پوشیدی احسان کن، بدوز
بهر عریانان ظلمت صدره یی زاکسون عدل
حاکمی عادل همی باید که دندان برکند
مار ظلم این عقارب را بیک افسون عدل
باد لطفش وانشاندی آتش این ظلم را
خاک را گر آب دادی ایزد از جیحون عدل
آمدی جمشید و مهدی تا شدی سرکوفته
مار ضحاکان ظلم از گرز افریدون عدل
تا امام خود نسازی شرع را در کار ملک
هرچه تو حاکم کنی چون ظلم باشد دون عدل
گر خوهی تا نظم گیرد کار ملک و دین ز تو
جهد کن تا جمله افعالت شود موزون عدل
تا مزاج مملکت صحت پذیرد بعد ازین
خلط ظلم از طبع بیرون کن بافتیمون عدل
ظلمت ظلمت‌گر از پشت زمین برخاستی
روی بنمودی بمردم چهرهٔ گلگون عدل
حرص زر گر کم بدی در تو عروس ملک را
گوش عقد در شدی از لؤلوی مکنون عدل
سیف فرغانی چو پیدا گشت بوم شوم ظلم
راست چون عنقا نهان شد طایر میمون عدل

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای که اندر ملک گفتی می نهم قانون عدل
ظلم کردی ای اشاراتت همه بیرون عدل
هوش مصنوعی: ای کسی که در سرزمین خود گفتی که من شراب می‌نوشم و قانون عدل را برقرار می‌کنم، اما در حقیقت ظلم کردی؛ همه نشانه‌ها و رفتارهایت از عدل بیرون است.
این امیرانی که بیماران حرص اند و طمع
همچو صحت از مرض دورند از قانون عدل
هوش مصنوعی: این افراد ثروتمند و قدرتمند، به بیماری حرص و طمع مبتلا هستند و همان‌طور که بیماران از سلامتی دورند، از اصول عدالت نیز فاصله دارند.
دست چون شمشیرشان هر ساعتی در پای ظلم
بر سر میدان بیدادی بریزد خون عدل
هوش مصنوعی: دست‌ آنها مانند شمشیر است که هر لحظه در مقابل ظلم، در میدان مبارزه، خون عدالت را می‌ریزد.
زآن همی ترسم که ناگه سقف بر فرش اوفتد
خانهٔ دین را که بس باریک شد استون عدل
هوش مصنوعی: من نگرانم که ناگهان سقف خانهٔ دین بر فرش آن سقوط کند، زیرا ستون عدل بسیار باریک شده است.
ظالمان سرگشته چون چرخند تا سرگین جور
گاو جهل این خران انداخت بر گردون عدل
هوش مصنوعی: ظالمان مانند چرخ‌هایی در حرکتند که از جهل و نادانی خود آگاه نیستند و در نتیجه بر نظام عدل تأثیر می‌گذارند.
چون هلال دولت این ظالمان شد بدر تام
هر شبی نقصان پذیرد ماه روزافزون عدل
هوش مصنوعی: زمانی که قدرت این ستمگران به اوج خود می‌رسد، مانند ماه کامل می‌شود و هر شب به تدریج کم می‌شود، در حالی که روز به روز عدالت افزایش می‌یابد.
دیگران در وی چو مجمر عود احسان سوختند
وین خسان را هیمه سرگین است در کانون عدل
هوش مصنوعی: دیگران به خاطر خوبی‌های او مانند عود در آتش محبت سوختند، ولی این بی‌خبران تنها با نادانی و بدی خود در آتش عدالت می‌سوزند.
آب عدل و دست احسان شوید از روی زمین
چرک ظلم این عوانان را بیک صابون عدل
هوش مصنوعی: آب عدالت و دست مهربانی باید زمین را از کثافت ظلم این ستمگران پاک کند، مانند اینکه با یک صابون عدالت، آلودگی‌ها را بشوییم.
گرچه عدل و دین نمی دانی ولی می دان که هست
راستی معنی دین و نیکویی مضمون عدل
هوش مصنوعی: هرچند که تو از عدالت و دین اطلاعاتی نداری، اما می‌دانی که صداقت، معنای واقعی دین و ویژگی‌های نیکوی عدالت است.
اطلس دولت چو در پوشیدی احسان کن، بدوز
بهر عریانان ظلمت صدره یی زاکسون عدل
هوش مصنوعی: وقتی که لباس قدرت را به تن کردی، با نیکی و بخشش رفتار کن. برای افراد نیازمند، لباس عدالت و روشنی بدوز و ظلمت و ستم را از میان ببر.
حاکمی عادل همی باید که دندان برکند
مار ظلم این عقارب را بیک افسون عدل
هوش مصنوعی: حاکم عادل باید مانند کسی باشد که با دقت و تدبیر، ظلم و ظلمت را از بین ببرد، همانند اینکه با یک جادو، نیش زهرآگین مار را از بین می‌برد تا از درد و رنج مردم جلوگیری کند.
باد لطفش وانشاندی آتش این ظلم را
خاک را گر آب دادی ایزد از جیحون عدل
هوش مصنوعی: اگر بادی از طرف خداوند بر این ظلم و ستم بوزد و آن را خاموش کند، و خاک را با آب آبیاری کنی، خداوند مانند جیحون، عدل و انصاف را به تو خواهد بخشید.
آمدی جمشید و مهدی تا شدی سرکوفته
مار ضحاکان ظلم از گرز افریدون عدل
هوش مصنوعی: تو آمدی، ای جمشید و مهدی، و در نتیجه‌ای، سر مارهای ستمکاران ضحاکی را زیر ضربات عدل افریدون خرد کردی.
تا امام خود نسازی شرع را در کار ملک
هرچه تو حاکم کنی چون ظلم باشد دون عدل
هوش مصنوعی: تا زمانی که امام خود را نداشته باشی و قوانین شرع را در اداره حکومت رعایت نکنی، هر تصمیمی که بگیری، حتی اگر به نام عدالت باشد، در واقع ظلم به شمار می‌آید.
گر خوهی تا نظم گیرد کار ملک و دین ز تو
جهد کن تا جمله افعالت شود موزون عدل
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی که امور کشور و دین به سامان بیفتد، باید تلاش کنی تا اعمالت بر اساس عدالت و توازن باشد.
تا مزاج مملکت صحت پذیرد بعد ازین
خلط ظلم از طبع بیرون کن بافتیمون عدل
هوش مصنوعی: برای اینکه کشور به سلامتی و تندرستی برسد، باید بعد از این ظلم و بی عدالتی را از ریشه برکنیم و به جای آن عدالت را برقرار کنیم.
ظلمت ظلمت‌گر از پشت زمین برخاستی
روی بنمودی بمردم چهرهٔ گلگون عدل
هوش مصنوعی: در دل تاریکی و ظلمتی که حکم‌فرما بود، ناگهان نوری از پشت زمین کَنده شد و به مردم چهره‌ای زیبا و سرشار از عدالت نشان داد.
حرص زر گر کم بدی در تو عروس ملک را
گوش عقد در شدی از لؤلوی مکنون عدل
هوش مصنوعی: اگر حرص به طلا و ثروت در وجود تو کمتر باشد، آنگاه عروس ملک یعنی نعمت‌ها و زیبایی‌ها به تو نزدیک‌تر خواهند شد. این نعمت‌ها همچون مرواریدهای پنهانی از عدالت هستند.
سیف فرغانی چو پیدا گشت بوم شوم ظلم
راست چون عنقا نهان شد طایر میمون عدل
هوش مصنوعی: وقتی که سیف فرغانی ظهور کرد و ظالمین را از بین برد، عدالت مانند پرنده‌ای که در آسمان پنهان شده، بعد از او به آرامی به وجود آمد.

حاشیه ها

1393/02/06 13:05
محمد

خیلی زیبا بود